مریم
در سن 6سالگی درباره مکانی که در آنجا بازی میکند به والدینش دروغ میگوید. سام
10ساله به خاطر شکستن بازی کامپیوتری همسایه شان دروغ میگوید. برای اینکه شانس
دروغگوشدن
فرزندتان کمتر شود راههای بسیار سادهای وجود دارد. خانوادهها اغلب با اشتباهات خود باعث تشویق دروغگویی در فرزندشان میشوند. بدیهی است که دروغهای جزئیوالدین برای کودکان بدآموزی دارد. اگر چه دروغگویی بعضی اوقات قابلقبول است اما به خاطر جلوگیری از دردسر یا به هر دلیل دیگری هرگز دروغ نگویید؛ برای مثال به خاطر نپرداختن پول بلیت سینما یا اتوبوس سن فرزند خود را به دروغ پایین نیاورید.
والدین اشتباهات دیگری را نیز مرتکب میشوند و بدون آنکه متوجه باشند فرزندان خود را به دروغگویی تشویق میکنند. یکی از راههای تحریک دروغگویی زمانی است که میدانید فرزندتان مرتکب خطایی شده. وقتی شما با عصبانیت از او سؤال میکنید و به او فشار میآورید، طبیعتا او با دروغ گفتن واکنش نشان میدهد. اگر میدانید فرزندتان خطایی انجام داده بهتر است با روش درست با او مقابله کنید.
زمانی که شما حقیقت را میدانید چرا فرزند خود را در دام دروغگویی میاندازید. لازم نیست به او کمک کنید تا حس دروغگویی را در خود تقویت کند. زمانی که فرزندتان مرتکب خطایی میشود، با عصبانیت او را بازخواست نکنید و بعد از اینکه اشتباهاتش را پذیرفت او را به سختی تنبیه نکنید زیرا اگر مجددا با این مورد روبهرو شوید کودک برای جلوگیری از تنبیه شدید طبیعتا دروغ میگوید. برای مثال کودکتان به کسی بیاحترامی میکند و به شما میگوید این کار را نکرده است! باید از او بخواهید که عذرخواهی کند و در غیر این صورت او را نخواهید بخشید.
اگر فرزندتان به خاطر خطایی که مرتکب شده دروغ بگوید، شما باید او را بیشتر تنبیه کنید. دروغگو بر اثر ارتکاب خطا باید 2بار تنبیه شود؛ یکی بهدلیل انجام خطا و دیگری به خاطر دروغگویی. یقینا بازجویی از کودکان باید صبورانه صورت گیرد. ممکن است مشکوک یا کم باور باشید و آنها را مرتب بازجویی کنید ولی باید از عصبانیت بیش از اندازه جلوگیری کنید. اگر فرزندتان انجام خطایی را به گردن میگیرد باید به خاطر صداقت و شجاعتش از او تشکر کنید. اکثر والدین در مقابل راستگویی فرزندشان عکسالعمل نشان میدهند و برای خطایی که کودک مرتکب شده باز هم او را تنبیه میکنند.
به کودکان خود بیاموزید که دروغگویی به روابط خویشاوندی و دوستی لطمه میزند، باعث از دست دادن دوستان و کمشدن احترام دیگران نسبت به آنها میشود. اگر دیگران شما را بهعنوان یک دروغگو بشناسند زمان زیادی طول میکشد تا دوباره به شما احترام بگذارند و اعتماد کنند.وقتی کودک برای نخستین بار یا به ندرت به شما دروغ میگوید، آن را یک بحران در روابطتان تلقی کنید. تأسف عمیق خودتان را به وضوح نشان دهید و برای کودک توضیح دهید که شما نمیخواهید آنها با این رفتارشان بهخودشان لطمه بزنند. بعد از تنبیه کردن کودک به خاطر اشتباهش او را ببخشید و دوباره آن موضوع را مطرح نکنید.
اگر فرزندتان مرتبا به شما دروغ میگوید، از عصبانیشدن، بحث و تهدید کردن خودداری کنید و تنها به ابراز تأسف عمیق بپردازید و اگر تأسفتان به خاطر دروغگویی کمکی نکرد، به آنها اجازه ندهید که با عصبانی کردنتان بر شما غلبه کنند. تأسف یا عصبانیت شما ممکن است همانند یک جایزه برای کودک عمل کند؛ یک پیروزی برای صدمهزدن به شما.
هرگز کودک را با نام دروغگو صدا نزنید زیرا شما نمیخواهید که این صفت جزو قسمتی از شخصیت کودک شود. اهمیت اعتماد در روابط را به کودک بیاموزید و خطرات ناشی از دروغگویی را به او بگویید؛ برای مثال ناراحتیتان را به وضوح نشان دهید. توصیه میشود مدت کوتاهی در آن حالت بمانید. وقتی شما به خاطر هر دروغ، کودک را تنبیه میکنید به او کمک میکنید تا از اشتباهاتش درس بگیرد.
اعتماد شما به او باعث میشود، کودک بالاخره نحوه صحیح را یاد گیرد. فرزند شما به این اعتماد و حمایت نیازمند است.
مراقبتهایتان را افزایش دهید و گاهی به درستی و نادرستی گفتهها نظارت داشته باشید. لازم است که فرزندتان بداند که شما به هیچ وجه دروغگویی را تحمل نمیکنید و آن را آسان نمیگیرید و اگر کودکتان دروغ بگوید سعی در پیدا کردن آن میکنید. برای این کار لازم است منتظر زمانی باشید که او مجددا شروع به راستگویی کند، آن موقع دست از نظارت بردارید. هرگز نظارت دائمی و بیش از حد روی فرزندتان نداشته باشید.
جستوجوی دائم برای پیدا کردن دلایل دروغگویی نشان میدهد که شما باور ندارید که فرزندتان در حال پیشرفت و بهبود است. همچنین فرزندان در زمان بلوغ نیاز به حریم شخصی دارند.
والدین ممکن است گاهی اوقات با جست و جوهای بیش از حدشان فرزندان را به سمت دروغگویی سوق دهند. بنابراین از بازجوییهای سختگیرانه درباره حریم شخصی زندگی فرزندانتان اجتناب کنید.
دقت داشته باشید که فرزندانتان درباره چه مسائلی دروغ میگویند؛ این یک سر نخ است برای اینکه بفهمید چطور میتوانید به آنها کمک کنید. کودکانی که درباره پول یا مقام به دیگران دروغ میگویند، شاید به یک شغل پاره وقت نیاز داشته باشند. به این ترتیب آنها میتوانند چیزهایی را که میخواهند به دست آورند.
بسیاری از دروغها به دستورات سخت و همیشگی والدین برمیگردد. در این صورت شما باید قوانین و دستوراتتان را تغییر دهید. زمانی که تردید دارید فرزندتان الکل یا مواد مصرف میکند یا خیر، سکوت احتمال دروغگویی را کمتر میکند. به او قوت قلب دهید که به خاطر صداقت، عصبانی نخواهید شد و با مهربانی سؤال کنید.
سعی نکنید بفهمید که چقدر مواد مصرف میکند و تا قبل از اینکه بفهمید چه چیزی و چه وقت مصرف میکند و چه احساسی دارد و چه چیزی اورا به این رفتار سوق داده برای حل مسئله هیچ نقشهای نکشید.
بسیاری از دروغها بهدلیل ایجاد فشارهای بیمورد والدین روی فرزندان بهوجود میآید. به همین دلیل کودک میآموزد که با دروغ گفتن آسوده خاطر میشود. دروغ ممکن است کودکان عصبانی را برای تلافی کردن و صدمهزدن به شما آماده کند.
با توجه به نکات کوتاهی که بیان شد شما میتوانید بسیاری از دلایل دروغگویی فرزندتان را برطرف کنید و شانس کشف حقایق را افزایش دهید و وقتی مشکلی بهوجود آمد به اوکمک کنید تا برای فرار از تنبیه یا تحت نظر گرفته شدن به دروغگویی روی نیاورد.

خوابیدن نوزادان در کنار پدر و مادر هم جنبه مثبت دارد و هم جنبه منفی. جنبه مثبت آن این است که تحقیقاتی هستند که ثابت می کند خوابیدن بچه ها و پدرومادرشان در یک تخت (یا حداقل یک اتاق) در شب فوایدی دارد. جنبه منفی آن این است که، فرای تحقیقاتی که به رابطه بین همخوابی کودکان و والدینشان و جلوگیری از SIDS (مرگ ناگهانی کودک) می پردازد، تحقیقات چندانی از جهت کیفی و جنبه های دراز مدت این مسئله انجام نگرفته است. تا وقتیکه این نوع تحقیق انجام شود، باید به جنبه مثبت آن در فرهنگ کشور خودمان و کشورهای خارجی بپردازیم.
تحقیقات چه می گوید:
فواید همخوابی برای نوزادان
همخوابی تنظیم فیزیولوژیکی را ارتقاء می دهد
نزدیک بودن والدین کمک می کند که سیستم عصبی نابالغ نوزاد در طی خواب تنظیم و تعدیل شود. همچنین با پیشگیری از وارد شدن نوزاد به خواب بسیار عمیق، به جلوگیری از SIDS (مرگ ناگهانی کودک) کمک می کند. علاوه بر این، تنفس خود والدین به نوزاد یادآور می شود که او هم باید نفس بکشد.
والدین و نوزادان بهتر می خوابند. به خاطر نزدیک بودن نوزاد، نیاز نیست که نوزادان کاملاً بیدار شوند و گریه کنند تا پاسخ دریافت کنند. درنتیجه، مادر به نوزاد نزدیک میشود بدون اینکه هر دو آنها کاملاً بیدار شوند. درنتیجه، مادران ارزیابی مثبت تری از خواب شبانه شان خواهند داشت، چون به این طریق خواب بهتری داشته و کمتر مجبور می شوند که از خواب بیدار شوند.
نوزادان مراقبت و توجه بیشتری دریافت می کنند. خوابیدن مادر در کنار نوزاد، شیردهی را افزایش می دهد. این می تواند یکی از بهترین فواید و مزایای خوابیدن مادران در کنار نوزاد باشد. تحقیقات نشان می دهد مادرانی که شب ها کنار فرزندانشان می خوابند دوبرابر مادرانی که جدا از نوزادانشان می خوابند شب ها به فرزندانشان شیر میدهند. علاوه بر فواید شیردهی، عمل مکیدن نوزاد جریان اکسیژن را افزایش می دهد که هم برای رشد و هم برای سیستم ایمنی بدن نوزاد مفید است. همچنین نوزادانی که شب ها کنار مادرانشان می خوابند، مراقبت و توجه بیشتری دریافت می کنند. تحقیقات نشان می دهد مادرانی که شب ها کنار نوزادانشان می خوابند، 5 برابر بیشتر به آنها توجه و مراقبت دارند. این مادران همچنین حساسیت بیشتری نسبت به حضور نوزادانشان در بستر دارند.
فواید دراز مدت
بالا بردن اعتماد به نفس. تحقیقات نشان میدهد که پسربچه هایی که از زمان تولد تا 5 سالگی پیش پدرومادرهایشان می خوابیده اند، اعتماد به نفس بالاتری داشته و احساس گناه و اضطراب کمتری را تجربه می کنند. همچنین تحقیقات نشان داده که دختربچه هایی که در زمان کودکی نزد والدینشان می خوابیده اند، در زمان بزرگسالی کمتر درمورد ارتباطات فیزیکی خود احساس ناراحتی می کنند. خوابیدن به همراه والدین، اعتماد و عزت نفس، و همچنین صمیمیت را ارتقاء می دهد.
رفتارهای مثبت بیشتر. در تحقیقات انجام گرفته مشخص شد که بچه هایی که به همراه والدین خود می خوابند، نسبت به بچه هایی که تنها می خوابند، بیشتر مورد تحسین معلمین خود قرار می گیرند. در تحقیقی که اخیراً در انگلستان انجام گرفت، مشخص شد که بچه هایی که هیچوقت در تختخواب پدر و مادرشان نخوابیده اند، کنترل ناپذیرتر، ناراحت تر، کج خلق تر، هستند و این بچه ها نسبت به بچه هایی که پیش پدر و مادرشان می خوابند، ترسو تر هستند.
ارتقاء سطح رضایت از زندگی. در یک تحقیق بسیار گسترده که بر روی 5 نژاد مختلف در ایالات متحده امریکا انجام گرفت، مشخص شد که در میان همه این گروه های قومی، مردمانی که شب ها پیش هم می خوابند احساس رضایت بیشتری از زندگی دارند.
تصور والدین
والدین تصور می کنند خوابیدن بچه ها پیش آنها، حساسیت را ارتقاء می دهد. خیلی از پدر و مادرهایی که شب ها پیش فرزندان خود می خوابند، احساس می کنند که هماهنگی بیشتری به فرزندان خود پیدا می کنند. آنها احساس می کنند که حساسیت آنها به نیازهای فرزندانشان هنگام شب، در طول روز نیز ادامه پیدا می کند.
کشمکش های موقع خواب را کاهش می دهد
والدینی که شب ها فرزندانشان را پیش خود می خوابانند می دانند که بچه هایی که شب ها در اتاق والدینشان می خوابند، ترس از به خواب رفتن ندارند. این بچه ها هرچه بزرگتر می شوند و به اتاقهای خود منتقل می شوند، تصویری بسیار مثبت تر و مطمئن تر از خواب شبانگاه دارند. دیگر دلیل ندارد که خوابیدن را مساوی با تنها شدن بپندارند.
محیطی پذیرا ایجاد می کند
در زیر خوابیدن بچه ها در کنار والدینشان، میلی به قبول نیاز آنها به پدر و مادر در طول روز و شب وجود دارد. در این شرایط وقتی بچه ها کوچک هستند و به والدینشان نیاز دارند، پدر و مادر در کنارشان هستند تا به آنها کمک کنند و نیازهایشان را برآورده سازند. والدینی که شب ها پیش فرزندانشان می خوابند باور دارند که این میل به پاسخگویی به نیازهای بچه ها، در طول روز نیز ادامه خواهد یافت و رابطه آنها را با فرزندشان قوی تر خواهد ساخت.
مشکلات تحقیقات موجود
تعصبات فرهنگی
تحقیقاتی که تاکنون حول خوابیدن بچه ها در کنار والدینشان انجام گرفته است هم مثل همه تحقیقات دیگر، تحت تاثیر فرهنگ محققان و شرکت کننده های آنان بوده است. تحقیقاتی که حول این موضوع در ایالات متحده انجام گرفته است، به شدت تحت تاثیر ارزش بسیار بالایی که امریکایی ها برای استقلال، تکنولوژی، مصرف گرایی، و نیازهای والدین به زمان و داشتن حریم خصوصی قائلند، می باشد. از طرف دیگر، تحقیقاتی که در دیگر فرهنگ ها انجام گرفته، نیاز نوزادان را به خانواده و عملکردهای اجتماعی به اثبات می رساند.
تمرکز بر نتایج کوتاه مدت و خاص
تحقیقات بالینی به بررسی نتایج دراز مدت، پیچیده و کیفی این موضوع نمی پردازد. فواید خوابیدن نوزادان در کنار والدینشان، همانطور که بسیاری از این والدین می دانند، فقط کوتاه مدت نبوده و به سادگی ارزیابی نمی شوند. این فواید بالقوه فراتر از پیشگیری از مرگ های ناگهانی نوزادان، افزایش خواب کودک و مادر، و افزایش میزان شیردهی در ماه های اولیه زندگی نوزادان است. مثلاً ممکن است نتایح دراز مدتی مثل تاثیر مثبت بر رابطه کودک با والدین خون، ارتقاء اعتماد به نفس، و از این قبیل را نیز عنوان کنند. بخشی از آنچه این گونه تحقیقات و بررسی فواید دراز مدت این مسئله را دشوار می سازد، این است که رابطه اینها با خوابیدن بچه ها نزد والدینشان به سختی قابل جدا شدن از رابطه آن با سایر کارها و اقداماتی است که این والدین برای فرزندان خود انجام می دهند. خواباندن بچه ها نزد خود، تنها یک بخش از انتخاب های پیچیده والدین است.
برای انجام تحقیقات بهتر و معتبرتر در این زمینه، محققان باید سوالاتی از قبیل زیر را بپرسند: خوابیدن بچه ها در کنار والدینشان جه نتایجی را در دراز مدت در بر خواهد داشت؟ آیا والدینی که انتخاب می کنند که فرزندانشان شبها نزد خودشان بخوابند، سایر رفتارهایی که بر نتایج مورد تحقیق اثر دارد را نیز انتخاب می کنند؟
عقاید و باورهای غلط
خفه شدن بچه ها
اخیراً در تحقیقی که توسط کمیسیون امنیت لوازم خانگی انجام گرفت، مشخص شد که تخت های بزرگسالان برای بچه ها خطرناک است. این گفته تاحدودی گمراه کننده و اشتباه است. والدین باید بدانند که این تحقیق توسط اسپانسرهای انجمن تولیدی لوازم و تختخواب های کودکان و نوجوانان انجام گرفته است و دلیل جز ترغیب والدین به خرید تختخواب جداگانه برای فرزندانشان نداشته است. همچنین والدین باید بدانند که سالانه میلیون ها نفر از پدر و مادرها در کنار فرزندانشان می خوابند و هیچ اتفاقی هم برای آنها نمی افتد.
آنچه مهم است و همه متخصصین تصدیق می کنند این است که نوزادان باید روی سطحی سفت، تمیز، عاری از دود، زیر یم پتوی سبک بخوابند و سرهایشان هم هیچوقت نباید کشیده شود. هیپگونه حیوان یا بالش اضافی نباید در کنار نوزاد گذاشته شود. از خواباندن نوزادان بر روی مبل های راحتی و نیمکت ها هم باید خودداری شود چون هر آن احتمال افتادن آنها وجود دارد.
والدین از این واهمه دارند که اگر در نوزادی فرزندانشان را پیش خود بخوابانند دیگر نتوانند وقتی بزرگتر شدند آنها را به تنها خوابیدن ترغیب کنند. البته هیچ تحقیقی تا به حال روی این موضوع انجام نگرفته است اما خیلی از والدینی که شب ها فرزندانشان را پیش خود می خوابانند گزارش کرده اند که بچه هایشان وقتی به سن دو، سه سالگی می رسند و از نظر جسمی، احساسی و شناختی رشد می کنند، خیلی راحت تحت والدین را ترک کرده و مستقل می خوابند.
این والدین به این مسئله مثل عادتی که باید شکسته شود نگاه نمی کنند، آنها این را الگوی رفتاری می دانند که می توان آنرا ایجاد کرد اما با گذشت زمان رشد کرده و تغییر می کند. این خانواده ها، برای ایجاد زیربنای امنیت و نزدیکی، این وابستگی اولیه را انتخاب می کنند.

زمان بازی با کودکتان فقط زمان بازی و سرگرمی نیست، بلکه زمان آموزش درسهای زندگی به کودکتان هم می باشد. تازه ترین تحقیقات حاکی از آن است که خلق و خو و عادات انسان از دوران جنینی و ۲ سال اول زندگی وی ناشی می شود و این نکته اهمیت آموزش و روش صحیح تربیت در سنین ابتدایی تولد کودک را نمایان می سازد.در این مقاله ما بازیهایی را به شما پیشنهاد می دهیم که علاوه بر سرگرم کردن کودکتان آموزشهایی را در جهت ایجاد خلاقیت و تقویت هوش و افزایش سطح هوشیاری کودک دلبند شما فراهم می آورد.
۱) کجا رفت؟
یک توپ کوچک نرم انتخاب کنید، آن را در یک ظرف درپوش دار بگذارید. از بچه بپرسید توپ کجا رفت؟ او را تشویق کنید که در ظرف را باز کند و توپ بیرون بیفتد مثل جعبه هایی که دلقکی بیرون می پرد، بیرون افتادن توپ هم برای او جالب خواهد بود. این بازی راهی است که به کودک می آموزد که چیزهایی که او نمی بیند ممکن است وجود داشته باشد. این بازی، آموزش ثبات هدف است.
۲) وسایل آشپزخانه:
ظرفهای پلاستیکی یا ظروف ماست و یا کاسه های نشکن برای این بازی مناسب می باشد. از این ظروف برای ایجاد یک برج استفاده کنید، به کودکتان کمک کنید که برج را بریزد، این فعالیت به او درس خواهد داد که نشانه گیری هدف را بیاموزد در حالی که ریزش و چیدن را هم یاد خواهد گرفت.
۳) می توانم صدا را بشنوم:
راه دیگر برای تقویت مفهوم ثبات هدف به وسیله مخفی کردن یک اسباب بازی صدادار زیر پتو و یا حوله است. ابتدا اسباب بازی را به طور جزئی با پتو بپوشانید سپس صدای اسباب بازی را در بیاورید و او را تشویق کنید که اسباب بازی را پیدا کند، دوباره اسباب بازی را پنهان کنید، البته این بار به صورت کامل، بازی را تکرار کنید، در صورت پیدا کردن اسباب بازی، کودکتان را تشویق کنید.
۴) بازی آبی:
زمان حمام را به زمان اکتشاف و بازی تبدیل کنید. قاشق های پلاستیکی و آب پاش و کاسه های پلاستیکی را در وان کودکتان بگذارید، او با آنها ریزش آب را خواهد دید و از آنها لذت خواهد برد. تفریح دیگری هم می توان کرد، یک اسفنج را به کودکتان بدهید اسفنج را خیس کنید، او از فشار دادن اسفنج و ریزش آب لذت می برد.
۵) مامان خوابه!
نزدیک کودکتان بنشینید البته این کار بستگی به سن کودکتان دارد می توانید او را بخوابانید. به او بگویی که قصد دارید که بخوابید و چشمهایتان را ببندید بعد از چند ثانیه چشمهایتان را باز کنید و مشتاقانه به او سلام کنید یا زمان را به او بگویید مثلاً صبح بخیر یا عصر بخیر که او زمانها را هم درک کند. دیدن چشمهای مامان که باز است و شنیدن صدای تبریکش معمولاً ایجاد خنده خواهد کرد بعد از چند دورِ، مکث خود را هنگام خواب بیشتر کنید احتمال هست که کودک حدود ۶ ماهتان و یا بیشتر شروع به جیغ زدن کند و یا حتی به صورت شما ضربه بزند تا شما بیدار شوید!
۶) بازی با برگها:
با کودکتان به بیرون از خانه بروید، تنوعی از برگها را برای او جمع کنید، به او اجازه بدهید آنها را بلند کند و با دستانش بازرسی کند، بدیهی است که با نظارت شما. برخی از برگها را چروک کنید تا او آنها را بازرسی کند و عمل چروک کردن را بیاموزد که این کار در برگهای خشک صدا هم خواهد داشت. با استفاده از یک برگ بزرگ بازی دالی موشه را با او انجام دهید.
۷) بازی غلتکی:
کودکتان را روی زمین در مقابلتان بنشانید و یک ماشین اسباب بازی را روی زمین حرکت دهید او را تشویق کنید که بعد از شما این کار را انجام دهد سعی کنید که رفت و آمد ماشین را با او ادامه دهید. این کار جلو و عقب رفتن و چرخاندن و حرکت اجسام را به او یاد خواهد داد.
۸) نقاشی:
این بازی کمی کثیف کاری است اما برای کودکتان بسیار جالب خواهد بود. کودک ۸ تا ۱۲ ماهتان را روی صندلیش یا روی زمین بنشانید. در مقابل او یک برگه و چندین غدای پوره ای رنگی که صاف شده است قرار دهید، او را تشویق کنید که با دستانش نقاشی کند، خواهید دید که او شاهکار خواهد ساخت. می توانید غذاها را در صورت اجازه پزشک بافت دار تهیه کنید(به دلیل در دهان بردن کودک) که نقاشی او بافت دار باشد.
۹) بافتهای متفاوت:
چندین موضوع بافت دار را به کودک ۱۰ تا ۱۲ ماهتان بدهید، مثلاً یک تکه مقوا، روسری نرم، تکه های چمن و ماسه و ... حتماً تا انتهای بازی در کنار او باشید و مراقب باشید چیزی را در دهانش نگذارد. همراه هم همه چیز را بازرسی کنید، خواهید بفهمید که او از چه بافتی بیشتر خوشش خواهد آمد مخمل کبریتی یا پشم گوسفند؟
۱۰) بازی با رنگها:
برای کودک ۱۰ تا ۱۲ ماهتان اسباب بازی های رنگی و یا وسایل آشپزخانه رنگی تهیه کنید و به او کمک کنید که اسباب بازیهای با رنگ مشابه را در کنار هم بگذارد. مثلاً سیب قرمز و ماشین قرمز و توپ قرمز باید در یک طرف باشد. در این بازی به او کمک می کنید که کم کم با رنگها آشنا شود.

احترام گذاشتن پدیده شگفت انگیزی است و یک ویژگی اکتسابی است که باید در طول زندگی فرا گرفته شود. یک اصل نیز در این ارتباط وجود دارد و آن اینکه اگر کسی میخواهد مورد احترام دیگران واقع شود باید به دیگران احترام بگذارد
اگر نگاهی به جوانان نسل حاضر بیندازیم مشاهده میکنیم که این نسل بی احترام ترین نسلی است که دنیا تا کنون به خود دیده است.
پیش از آن که جوانان را سرزنش کنیم بیایید صادقانه از خود بپرسیم که ما در مورد
آموزش احترام برای فرزندانمان چه کرده ایم؟
این سوال را میپرسم زیرا یکی از کارهای مفید تربیتی مشاهده مردم است، منظور من
نگاه بیمارگونه به مردم نیست بلکه توجه به راهها و روشهایی است که مردم با یکدیگر
رفتار و تعامل میکنند. ا
ین دقت و توجه شامل تمام گروههای سنی میشود. یکی از مشکلات عمدهای که وجود دارد این است که والدین هیچگاه فرزندان خود را احترام نمی کنند، بنا بر این کودکان نه تنها والدین خود را مورد احترام قرار نمیدهند بلکه به هیچکس دیگر، حتی به خودشان هم احترام نمیگذارند.
اما این نقیصه هرگز به این معنی نیست که شما والدین خوب و مناسبی نیستید بلکه میخواهم توجه بیشتری به این موضوع مهم داشته باشید و بدانید که باید بیشتر با فرزندان تعامل داشته باشید و در رفتار فرزندان با خودتان و دیگران بیشتر دقت کنید.
آموزش رفتار احترامآمیز یکی از مهمترین وظایفی است که بعهده والدین است و بهترین روش آموزش آن، نشان دادن احترام است آن هم نه احترام به دیگر بزرگسالان بلکه احترام به خود فرزندان.
احترام گذاشتن را با اطاعت و فرمانبرداری اشتباه نکنید و این نکته را نیز مد نظر داشته باشید که اگر کسی در خانه شخص محترمی نباشد بیرون از خانه نیز هرگز نمیتواند به دیگران احترام بگذارد. بیایید همراه هم روشهای آموزش احترام گذاشتن را مورد بررسی قرار دهیم:
* به کودکان گوش فرا دهید تا آنها نیز به شما گوش فرا دهند:
زمانی که فرزندتان با شما صحبت میکند با توجه به سخنانش گوش فرا میدهید یا اینکه همزمان مشغول انجام چند کار دیگر هستید؟ انجام چند کار به طور همزمان یا مشغله داشتن اصلا بد نیست، اما فرزندان نیاز به توجه دارند هر چه را که میگویند یا انجام میدهند باید برای شما با ارزش و قابل توجه باشد. بدانید که هر کاری با هر درجه اهمیتی را میتوان برای دقایقی تعطیل کرد یا به تعویق انداخت. به چشمان آنها نگاه کنید. از خودتان بپرسید تا کنون چند بار مجبور شدهاید به دیگران بگویید وقتی باهات حرف میزنم به من نگاه کن وبعد ارزیابی کنید که آیا هر زمان که فرزندانتان با شما صحبت میکنند به آنها نگاه میکنید؟
به گونهای رفتار کنید که بفهمند برای شما اهمیت دارند و شما برای ارتباط با آنها زمان میگذارید و به آنها توجه میکنید، اطمینان داشته باشید آنها هم همین رفتار را در مورد شما و دیگران انجام خواهند داد.
* صداقت بهترین سیاست است
آیا یک فرد دروغگو قابل احترام است؟ و آیا شما به کسی که مورد احترامتان است دروغ میگویید؟ قطعا اینطور نیست.
اگر مرتکب اشتباهی شدید، آن را بپذیرید و عذرخواهی کنید زیرا این نوع رفتار به خصوص در مورد فرزندان کم سنتر بسیار با ارزش است زیرا در نظر کودکان این گروه سنی والدین موجوداتی کامل و مطلق هستند و اگر ببینند والدینشان هم ممکن است اشتباه کنند و در صورت بروز اشتباه، آن را میپذیرند و عذرخواهی میکنند، از طریق رفتار و عملکرد والدین بهتر و موثرتر آموزش میبینند.
* بیشتر به صفات مثبت فرزندانتان بپردازید تا اشاره به جنبههای منفی آنان
اگر فرزند شما مرتکب اشتباهی شد یا موفقیتی را که مورد توقع شما بود کسب نکرد، هرگز تحقیرش نکنید، خجل و شرمسارش نکنید و به هیچ عنوان به او توهین نکنید. این به معنی رابطه سرد و سخت با فرزند نیست.
زمان مناسب شوخی را رعایت کنید مثلا اگر با او می خواهید شوخی کنید یا سر به سرش بگذارید این کار را در حین بازی انجام دهید نه بعد از یک شکست یا زمان ناامیدی که او را به شدت تحت تاثیر قرار داده. از فرزندتان تعریف کنید اما مراقب باشید که در این زمینه زیادهروی نکنید که شکل حقیقی خود را از دست بدهد و دروغ شود و هر گاه خواستار ایجاد تغییری در فرزندتان هستید روی جنبههای مثبت وی تاکید کنید، همین امر باعث میشود که او هر چه بیشتر اعمال مثبت را انجام دهد.
* با دیگران همان گونه رفتار کنید که دوست دارید دیگران با شما رفتار کنند
در مورد فرزندتان محدودیتهایی را اعمال کنید که خود آنها را رعایت میکنید. آیا شما به فرزندتان نشان دادهاید که هنگام ورود به حریم آنها یا زمان استفاده از لوازم آنها برای خود محدودیتهایی قایلید؟
در منزل فرزندان برای ورود به فضایی که در آن بسته است باید دربزنند و تا اجازه نگرفتند یا از طرف ما دعوت نشدند، نباید وارد اتاق خواب ما بشوند، بنا بر این ما هم دقیقا باید در مورد آنان همین طور عمل کنیم یعنی برای ورود به اتاق فرزندمان باید در بزنیم و هرگز به یکباره وارد اتاق آنان نشویم و زمانی که در اتاقشان حضور ندارند به لوازم شخصی آنها دست نزنیم. باید به فرزندانمان اعتماد داشته باشیم و به آنها احترام بگذاریم. در کلام ساده این که اگر میخواهید فرزندان به حد و مرزها احترام بگذارند ابتدا خود ما باید به حد و حدودهای تعیین شده احترام بگذاریم.
* ارزش فردی = احترام
فرزند شما باید بداند به عنوان یک انسان صاحب ارزش است و مانند سایرین مورد احترام است. این حس به فرزندان میآموزد که اگر خود را محترم نشمارند، نمیتوانند احترام دیگران را حفظ کنند. فرزندتان را تشویق کنید تا به خوبی از خودش مراقبت کند . اطمینان حاصل کنید که به اندازه کافی استراحت میکند. لباس آراسته و پاکیزه میپوشد و از خوراک مناسب و کافی برخوردار است. کودکان به همان چیزهایی اعتقاد پیدا میکنند که والدین به آن اعتقاد دارند.
* استقلال آنها را پایه ریزی کنید
برای پذیرفتن مسئوایت از طرف بچهها باید با در نظر گرفتن شرایط سنی آنها اقدام به واگذاری امور به آنها کنیم که این مسئولیت پذیری گامی اساسی برای کسب استقلال و احترام است. لازمه انجام صحیح و درست کار توسط فرزندان، اعتماد والدین به آنها است.
* همواره به فرزندتان بگویید که دوستش دارید
عبارت بچههای من میدانند که من خیلی دوستشان دارم مناسب نیست. من هم اطمینان دارم که آنها میدانند، اما به این فکر کنید که وقتی حتی بدون دلیل آنها را در آغوش میکشید و میبوسید چه احساس خوبی در آنها ایجاد میکنید. هرگز از اینکه به فرزندتان نشان دهید که چقدر دوستش دارید، نترسید. مجبور نیستید دایم آنها را نوازش کنید بلکه یک بوسه شب به خیر، یک بوسه خداحافظی و یک در آغوش کشیدن، هنگامی که به خانه میآید، میتواند این راه به ظاهر سخت و طولانی را هموار کند.
احترام گذاشتن در واقع یک نوع نگرش است. احترام گذاشتن و رفتار احترامآمیز به یک کودک کمک میکند که در زندگی موفق باشد. اگر کسی برای همسالان خویش، اولیاءاش یا حتی برای خودش احترام قایل نباشد تقریبا موفقیتاش غیرممکن خواهد بود. یک فرزند مودب مراقب رفتارش با اعضای خانواده و تمام کسانی که با آنها ارتباط دارد، است و همراه خوبی برای همسالان خودش محسوب میشود.
در مدارس نیز آموزشهایی در مورد رفتار احترامآمیز به فرزندان میدهند اما فراموش نکنید که این شما هستید که بیشترین تاثیر و نفوذ را در تربیت فرزندان دارید.

صافی کف پا یعنی عدم وجود قوس طولی در کف پا در حالت ایستاده. این وضعیت یکی از
علل شایع مراجعه بیماران به پزشک است و جالب است بدانید که در مورد اینکه چه قوسی
طبیعی است،
جالب است بدانید که در مورد اینکه چه قوسی طبیعی است، بین پزشکان اختلافنظر وجود
دارد! به عبارت دیگر، ممکن است به نظر یکی از پزشکان، کف پای فرزند شما صاف به نظر
پزشک دیگری این صافی در حد طبیعی باشد! البته نگران نباشید، با توضیحاتی که در قسمتهای
بعد خواهد آمد، مشخص میشود که این اختلافنظر چندان هم مهم نیست.
در دوره نوزادی و شیرخوارگی به علت وجود چربی زیاد در پا، قوس کف پا قابلمشاهده نیست، به تدریج که این چربیها کاهش مییابد، قوس کف پا نیز خود را نشان میدهد به عبارت دیگر تا حدود 2 سالگی قوسی در کف پای فرزندتان نخواهید دید ولی به تدریج و با افزایش سن، قوس کف پا پدیدار میشود.
عاقبت صافی کف پا
درحقیقت باید بگوییم که اطلاعات کافی در این زمینه وجود ندارد ولی تحقیقات نشان
میدهند که برخلاف تصور عموم، صافی کف پا یک بیماری خطرناک و عارضهدار تلقی
نمیشود. به عنوان نمونه در کانادا، مطالعهای که روی 3600 سرباز انجام گرفت، نشان
داد که صافی پا مشکل خاصی برایشان ایجاد نکرده است. عقیده رایج دیگری که بین مردم
وجود دارد، این است که تصور میشود صافی کف پا سبب انحراف انگشت شست میشود (هالوکس
والگوس)، تحقیقی هم که در انگلستان در این زمینه انجام گرفت، این فرضیه را رد کرد.
تشخیص صافی کف پا
معاینه 1:
کف پای صاف برحسب نتایج معاینه، از نظر درد و انعطافپذیری تقسیمبندی میشود؛ کف
پای صاف دردناک، کف پای صاف بدون درد، کف پای صاف انعطافپذیر و کف پای صاف بدون
انعطاف. هنگام معاینه این بیماران، باید به سن کودکی که شروع به راه رفتن کرده است
و نیز به سابقه بیماری در خانواده توجه کرد، بهخصوص اگر سابقه وجود صافی کف پای
دردناک در بزرگسالان آن خانواده وجود داشته باشد.
باید از کودک در مورد اینکه آیا درد پای وی مانع از انجام فعالیتهای ورزشی میشود سوال شود. همچنین در مورد پیچخوردگی مکرر مچ پا نیز باید اطلاعات کامل ثبت شود چرا که وجود این علامت میتواند بیانگر یک اختلال استخوانی باشد. (اتصال غیر طبیعی دو استخوان پشت پا: tarsal coalition).
معاینه 2:
باید معاینه کاملی از لگن تا مچ پا انجام شود. نکته مهمی که بهتر است به آن اشاره
کنم این است که از نظر پزشکی، قوس پا در وضعیت ایستاده بررسی میشود، اکثر افراد
وقتی نشستهاند و روی پای آنها وزنی وارد نمیشود، قوس پای ظاهرا عادی دارند ولی
وقتی میایستند و وزن روی پا آنها وارد میشود، قوس کف پای آنها صاف میشود.
گاهی کوتاهی تاندون آشیل سبب میشود که کف پای فرزند شما صاف به نظر برسد. معاینه دقیق پزشک، میتواند این عارضه را معلوم کند.
درمان صافی کف پا در کودکان چیست؟
درمانهای مختلفی برای صافی کف پا وجود دارند ولی جالب است بدانید که اکثر آنها
علمی نیستند و بر پایه تجربیات یا نظرات شخصی استوارند و تحقیقات علمی معتبری
برای اثبات اثربخشی آنها وجود ندارد.
در دانشگاه تگزاس یک تحقیق جالب در این زمینه انجام شد؛ به این صورت که کودکان دچار صافی کف پا به 4 گروه تقسیم شدند، به یک گروه، کفش طبی، به گروه دیگر «کفی ساده» (heel cup) و به گروه دیگر «کفی تخصصی» (UCBL) دادند و این افراد به مدت 3 سال تحتنظر متخصص قرار گرفتند. نتیجه بسیار جالب بود، هر 4 گروه شبیه هم بودند! بنابراین محققان نتیجه گرفتند که استفاده از کفش یا کفی، نقشی در درمان کف پای صاف انعطافپذیر ندارد.
بهترین درمانی که میتوان برای صافی کف پای انعطافپذیر بدون درد پیشنهاد کرد عبارت است از توجیه والدین؛ همانطور که ذکر شد در برخی از موارد کف پای صاف، به تدریج قوس طبیعی پدیدار میشود و در سایر موارد نیز (یعنی اگر قوس پدیدار نشود و کف پا صاف باقی بماند) عمدتا مشکل خاصی برای فرد ایجاد نمیکند.
گاهی کوتاهی تاندون آشیل نیز وجود دارد که باید کشش عضله مربوطه را به والدین آموزش داد.
گفتیم که اکثر موارد پای صاف انعطافپذیر بدون درد هستند ولی در برخی موارد، فرد دچار درد پا، زانو یا کمر میشود؛ در این موارد، پس از بررسیهای لازم؛ میتوان استفاده از کفش یا کفی طبی را در این موارد توصیه کرد.
و بالاخره، جراحی در موارد ذیل قابل توصیه است:
1) درد پا که با تجویز کفش یا کفی بهبود نیابد.
2) زخم شدن سطح داخلی پا (سر استخوان تالوس).