کمک های مردمی هنرمندان معروف ایرانی برای زلزله زدگان آذربایجان + عکس

جمع آوری کمکهای نقدی و غیر نقدی هموطنان با حضور اهالی سینما عصر پنج شنبه در سینما آزادی تهران برگزار شد.

ای مــرد اشکهایت دلـم را ســوزاند ، تو تنــها نیـستـی


  بچه های ایران ویج که برای ارسال اولین کمک مردمی گروه رفته بودند ورزقان صحنه ها غم انگیز زیادی دیدند اما اونی که دل ما رو سوزوند این صحنه بود که براتون شرح حالش رو میدم البته کلیپ این صحبت ها و اتفاقات هم براتون قرار دادم تا اون لحظه رو احساس کنید .
 
 
 
 در همین حال که بودیم ناگهان پیرمردی که در کنارش یک دختر معلول هم بود آمد مردی که چروک های صورتش نشون میداد چقدر سختی کشیده . اومده بود برای تشکر . شروع کردیم به صحبت با پیرمرد زحمت کش .
 
 
( این پیرمرد همه عزیزاشو در این زلزله از دست داده بود فقط یک دختر معلول براش مونده و … )
 

 - حاجی میرسن به شما ؟
 - خدا خیرشون بده اره خوب میرسن
 - حاج اقا چیزی کم ندارید ؟
 - نه خدا رو شکر
 - حاجی این ملت که اینجا هستند برای کمک به شما ها اومدن به خودتون بد ندید نگران هیچ چیز نباشید .
 
 

 
 انگار دل پیرمرد پر بود یک همزبون میخواست . بغضش ترکید
:(
 - حاجی مشکلت الان چیه ؟
 - مشکل ؟ مگه چیزی هم مونده ؟ همه چیزم ویرون شده :-| :-|
 و شروع کرد با تمام مردانگیش به اشک ریختن
 
 من نمیدونم شما که این ایمیل رو میخونید کی هستید و در حال حاضر به چی فکر میکنید اما هر چی هست رسیدن این ایمیل به دست شما بدون دلیل نبوده و نخواهد بود . همه ما آرزو هایی داریم و همه ما دوست نداریم هیچ اتفاق بدی در زندگی مون بیوفته اما ای دوست من

، هموطن من ، هم شهری من امروز که روز عید فطر هست هموطن آذری تو تنها نذار بمون پیشش اون حالا به نگاه گرمت به حرف های خوب و به کمک های انسان دوستانت نیاز داره .

چطور شکست عشقی خود را فراموش کنیم؟

چطور شکست عشقی خود را فراموش کنیم؟
 

رابطه‌ نامزدی که به قصد ازدواج شروع شده ممکن است به ازدواج ختم نشود، در این میان زمان فرد باید رابطه‌اش را فراموش کند این کار ساده‌ای نیست، راهکار ما به شما کمک می‌کند که از این مقطع سخت بگذرید

میشه جدایی و پایان یک رابطه می‌تواند آسیب‌های فراوانی داشته‌باشد به‌خصوص اگر فرد غافلگیر شود و نداند در چنین موقعیتی باید چگونه برخورد کرد، شاید برای خیلی ازخانم‌ها و آقایان جوان بعد از دوران آشنایی پیش از ازدواج و نامزدی جدایی و پایان رابطه بسیار مشکل باشد.

آنقدر که هرروز آن را به تعویق بیندازند و تا حد ممکن به‌دنبال راهی برای فرار از چنین موقعیتی باشند ولی قرار نیست بعد از هر خواستگاری ازدواج باشد. گاهی 2 فرد برای هم مناسب نیستند و باید هرچه زودتر رابطه را تمام کنند،

این‌که چگونه باید به رابطه‌ای پایان داد و بعد از این پایان و جدایی چگونه همه چیز را فراموش کرد و دوباره به زندگی عادی برگشت سوال خیلی از جوان‌هاست. مسلما کار راحتی نیست ولی می‌توان با یک نگاه واقع‌بینانه و بدون آسیب روانی زیاد زندگی جدیدی را آغاز کرد.


همه چیز را نمی‌توان فراموش کرد


نباید انتظار داشت که بتوان همه چیز را فراموش کرد. بسیار پیش می‌آید که نمی‌توانیم خیلی از چیزها را فراموش کنیم به‌خصوص اگر خاطرات خوبی با آن فرد داشته باشید. به هر صورت بخشی از آن خاطرات همیشه همراه ما خواهد بود.


برای رها شدن از گذشته باید یاد بگیرید که ذهن را مدیریت کنید و هرلحظه نسبت به‌خودتان آگاه باشید و نگذارید ذهن هرگاه که خواست به گذشته سفر کند. اگر دقت کرده‌باشید بیشتر اوقات ذهن یا در گذشته سیر می‌کند یا در آینده و کمتر پیش می‌آید که ذهن به همان زمان حال فکر کند.

اما چگونه می‌توان ذهن را به زمان حال آورد؟ باید اول یاد بگیرید ذهن‌تان را ببینید و حواس‌تان باشد الان ذهن‌تان در کجاست؟ ذهن مثل کودکی بازیگوش مرتب بین گذشته و آینده گردش می‌کند، با آموختن روش‌های بدست گرفتن افسار ذهن می‌توانید مانع سفر آن به گذشته‌های نامطلوب شوید.

دستور ایست دهید


این روش را روش ایست ذهنی می‌نامم، یعنی لازم است خیلی محکم و مقتدر به ذهن‌تان ایست بدهید تا نتواند به هرکجا خواست برود. شاید برای همه ما پیش آمده باشد که هنگام تماشای تلویزیون یا در تاکسی یا... یک دفعه ذهن به سمت موضوعی در گذشته منحرف می‌شود


و برای دقایقی یا ساعاتی یا حتی چند روز کنترل ذهن از دست می‌رود. در حقیقت اگر آگاه نباشید و نبینید که ذهن‌تان در حال سفر به گذشته است نمی‌توانید جلوی آن را بگیرید اما اگر حواس‌تان باشد به محض این‌که ذهن بخواهد به گذشته سفر کند به آن یک ایست محکم می‌دهید

و از پیشروی آن جلوگیری می‌کنید. می‌توانید به‌خود بگویید: «ساکت، دیگر نمی‌خواهم بیشتر فکر کنم! یاهیس» یا در ذهن‌مان روی این فکرها ضربدر بزنیم و جلوی آن‌ها را بگیریم.


چطور ذهن‌تان را خالی کنید


گاهی هم پیش می‌آید که ذهن ما آنقدر ازوقایع گذشته‌ و اتفاقات پیش آمده پر است که انگار ظرف ذهن پرشده و در حال لبریز شدن است و مرتب وقایع در ذهن مرور می‌شود و نمی‌توان به موضوع دیگری فکر کرد. ذهن تا حد معینی گنجایش دارد و باید به نوعی از افکار نامطلوب و دوست نداشتنی خالی شود.

بهترین کار در این زمان نوشتن است، کافی است هرچه در ذهن دارید بدون هیچ‌گونه انتخابی روی کاغذ بیاورید و هیچ‌چیزی را جا نیندازید، باید کاملا بدون سانسور و صادقانه بنویسید تا ذهن کاملا تخلیه شود. بعد وقتی ذهن کاملا خالی شد، آن کاغذها را دور بیندازید یا حتی بسوزانید.

ازاول به جدایی هم فکر کنید


وقتی در مراحل آشنایی پیش از ازدواج یا دوران نامزدی هستید باید از ابتدا هر 2 باهم این توافق را داشته‌باشید که ممکن است این رابطه به دلایل مختلف از جمله تفاوت خانواده‌ها یا تفاهم نداشتن یا. . . به سرانجام نرسد.


در حقیقت بهتر است زوجین قبل از ازدواج با هم این موضوع را روشن کنند که قرار است مدتی را مثلا 6 ماه برای بدست آوردن شناخت باهم باشند تا تصمیم بگیرند که برای هم مناسب هستند یا نه! به همین دلیل از ابتدا به هم وابسته نشوید.

علاوه بر این، برای پیشگیری از وابستگی از همان ابتدا هر روز و هر ساعت با هم صحبت نکنید تا مبادا به فضای احساسی وارد شوید. هرچقدر بیشتر به شناخت رسیدید کم‌کم رابطه را بیشتر کرده و احساسات را وارد رابطه کنید.

اول شناخت، بعد احساسات


حواس‌تان باشد که برای پیشگیری از آسیب‌ روحی در این مدت آشنایی مثلا 6 ماه باید شناخت‌تان جلوتر از احساس‌تان حرکت کند، اگر احساسات زودتر از شناخت پیش برود ممکن است زود به هم وابسته شوید و دیگر دل‌کندن به این آسانی‌ها نباشد ونتوان نه گفت.


در دوران نامزدی و آشنایی پیش از ازدواج همیشه این خطر وجود دارد که بین طرفین وابستگی به‌وجود بیاید. من همیشه به مراجعانم توصیه می‌کنم، دریچه‌های احساس‌تان را زود به روی هم باز نکنید و بعد از چند ماه کم‌کم از نظر احساس نزدیک شوید.


صادق باشید


اگر به هر دلیلی در دوران آشنایی قبل از ازدواج و نامزدی به این نتیجه رسیدید که به طرف مقابل نه بگویید، در این مواقع توصیه می‌کنیم حتما با طرف مقابل صادق باشید. بهتر است شما با یک خاطره خوب از هم جدا شوید، باید به این بلوغ برسید


که حتما لازم نیست جدایی‌با دعوا و دلخوری و حرف‌های آزاردهنده و... باشد، می‌توان خیلی آرام و با آرامش از هم جدا شد به‌خصوص اگر همان اول به این توافق رسیده باشید و از ابتدا آگاه باشید که ممکن است از هم جدا شوید. در واقع هر کدام از شما حق دارید بدانید چرا این رابطه نباید ادامه پیدا کند و همچنین شما بتوانید با خود کنار بیایید.


توافق‌های بعد از جدایی


قبل از جدایی بهتر است با خاطره‌ای خوش با هم توافق‌هایی کنید، مثلا این‌که دیگر با هم تماس نگیرید یا اگر وسایلی ردوبدل یا هدیه شده به هم برگردانید تا هم دوباره خاطرات را یادآوری نکند و هم دیگر بهانه‌ای برای تماس مجدد نداشته‌باشید. یعنی از همان ابتدا همه چیزها را آرام آرام از خود جدا کنید.

با اقتدار «نه» بگویید


اگر در دوران آشنایی یا نامزدی وابستگی به‌وجود آمده باشد، جدایی مشکل می‌شود و حتی گاهی اتفاقات ناگواری مثل افسردگی و حتی خودکشی هم پیش می‌آید. هنگام جدایی نباید تنها به فکر خود باشیم بلکه باید حواس‌مان به حال و هوای طرف مقابل هم باشد

چون وقتی وارد رابطه‌ای می‌شویم دیگر تنها خودمان نیستیم بلکه مسئول طرف مقابل هم هستیم و نباید کاری کنیم که به او آسیبی برسد. اگر قطع یک دفعه‌ای رابطه ممکن است به او آسیب برساند، در این جور مواقع پیشنهاد می‌شود به‌تدریج رابطه کم شود.


مثلا اگر 3 روز در هفته با هم صحبت می‌کردید حال آن را به یک روز در هفته تبدیل کنید تا آرام آرام طرف مقابل برای جدایی آماده شود. حواس‌تان باشد در این مواقع از موضع قدرت وارد نشوید

مبادا حرف‌های نابجا بزنید و احساس طرف مقابل را زیر سوال ببرید، مهم این است که شما هنگام جدایی رفتاری انسانی داشته باشید.

زمان و اقتدار به همراه هم کمک می‌کنند تا بتوانید وابستگی طرف مقابل را کم کنید. اگر او ببیندمرتب و مداوم و با اقتدار شما به او «نه» می‌گویید و او هر راهی را امتحان می‌کند ولی باز هم نه می‌شنود، کم کم کنار می‌آید که از شما دل‌ ببرد.


3ماه زمان نیاز دارید


وقتی ماشینی با سرعت زیاد در حال حرکت است، هنگام ایستادن یک خط ترمزی روی زمین به‌وجود می‌آید، رابطه نیز چنین است. بعد از پایان رابطه مدت زمانی طول می‌کشد که شرایط دوباره عادی شود.

این زمان در درجه اول بستگی به میزان پذیرش شما دارد و بعد باتوجه به راه‌هایی که برای مدیریت ذهن‌تان انتخاب کرده‌اید می‌تواند این زمان طولانی‌تر یا کوتاه‌تر باشد. معمولا 2 تا 3 ماه زمان می‌برد که فرد بتواند خود را با شرایط جدید وفق دهد، اصولا می‌گویند، تغییرات روانی بعد از 3 ماه خودش را نشان می‌دهد، البته این زمان در آدم‌های مختلف می‌تواند کمتر یا بیشتر باشد.

فردا سخت‌تر از امروز است


اگر در دوران آشنایی به شناختی از طرف مقابل رسیده‌اید و می‌دانید باید رابطه را قطع کنید ولی به‌دلیل وابستگی این کار برای‌تان راحت نیست با خود بیندیشید که اگر امروز این کار نکنید ممکن است یک ماه

دیگر یا یک سال یا حتی 5 سال دیگر با وضعیت بدتری جدا شوید، پس هرچه زودتر این اتفاق بیفتد بهتر است. باید این بلوغ را در خود به‌وجود بیاورید که خیلی اوقات اتفاقات زندگی مطابق خواسته شما پیش نخواهد رفت و زمان‌هایی نمی‌توانید به خواسته‌های‌تان برسید.


اگر چنین تحملی را در خود به‌وجود بیاورید و از همان اول به‌خود بقبولانید که ممکن است در پایان آشنایی از هم جدا شوید دیگر از جدایی ضربه سنگینی نخواهید خورد.

بنابراین برای جدایی باید اول در ذهن‌تان تصور کنید که اگر امروز جدا نشوید سال دیگر جدایی برای‌تان دشوارتر نخواهد بود؟ بعد باید سعی کنید جلوی خودتان را بگیرد و مشغول کارها و فعالیت‌هایی شوید که کامل ذهن شما را به‌خود مشغول می‌کند.


انرژی‌تان را تخلیه کنید


اگر در دوران جدایی فقط در خانه یا تنها باشید و هیچ کاری هم برای انجام دادن نداشته باشید مسلما اذیت خواهید شد. تمام ذهن شما آدمی است که او را ترک کرده‌اید و مدام در وسوسه زنگ زدن و ارتباط با او هستید،

پس باید خودتان را مشغول کرده و دورتان را شلوغ کنید، خود را در روابط اجتماعی و در بین دوستان‌تان قرار دهید، به کارها و فعالیت‌های موردعلاقه‌تان مشغول شوید تا انرژی شما را به سمت دیگر ببرد چون عشق و دوست داشتن نوعی انرژی است که به سمت شخص مورد علاقه شما معطوف است

پس شما باید این انرژی را به سمت دیگری چون ورزش کردن، علاقه‌های شخصی، سفر و. . . منحرف کنید، گرچه ممکن است صددر صد فراموش نکنید اما مسلما احساس بهتری پیدا خواهید کرد.

از یک رابطه وارد رابطه نامزدی جدید نشوید


گاهی پیش می‌آید بعد از جدایی از نامزدی قبلی بلافاصله موقعیت ازدواج دیگری پیش می‌آید. آیا در چنین مواقعی ازدواج می‌تواند به فراموشی نامزد قبلی کمک کند؟ مثلا فرض کنید در رابطه قبلی نامزدتان

احترام چندانی برای شما قائل نبود، حالا در رابطه جدید شما به محض دیدن کوچک‌ترین احترامی‌ جذب می‌شوید و به فاکتورهای دیگر توجه‌ای نمی‌کنید و تنها نداشته‌های رابطه قبلی را در رابطه جدید جست‌وجو می‌کنید. حواس‌تان باشد شما نباید از رابطه قبلی فرار کنید و تنها منتظر باشید


بدون فکر به فرد دیگری وابسته شوید. به همین دلیل پیشنهاد می‌کنیم بعد از قطع رابطه‌ نامزدی تا چند ماهی نامزدی جدیدی را آغاز نکنید،

بهتر است کمی صبر کنید تا خودتان را پیدا کنید و بعد در یک رابطه جدید قرار بگیرید چون در اینجا احتمال اشتباهاتی به‌وجود می‌آید که می‌تواند برای‌تان سنگین تمام شود.


با کسی حرف بزنید


گاهی بعد از جدایی آنقدر فرد تحت فشار قرار می‌گیرد که بد نیست با یک مشاور صحبت کند چون شاید مشاور بتواند به او کمک کند تا از فضای وابستگی بیرون بیاید چون گاهی مشاور به تحلیل‌هایی از دوران کودکی و شخصیت فرد می‌رسد که می‌تواند بسیار کمک‌کننده باشد،

از طرف دیگر فضای حمایتی جلسات مشاوره می‌تواند کمک بیشتری هم بکند اما اگر هم فرد چندان تمایل ندارد از یک مشاور کمک بگیرد می‌تواند احساساتش را با یک دوست صمیمی یا یکی از اعضای خانواده یا. . .


در میان بگذارد همین بیان احساسات و گفت‌وگو می‌تواند بسیار کمک‌کننده باشد و همچنین خود حرف زدن می‌تواند بسیاری از استرس‌ها و فشارها را از بین ببرد. البته خودتان درذهن‌تان باید به این پذیرش رسیده‌باشید که قطع این رابطه به نفع‌تان بوده‌است، در این حالت دیگران نیز با حمایت‌شان به شما کمک بیشتری می‌کنند.


به‌دنبال تغییر باشید


بعد از جدایی هرگونه تغییر محیطی می‌تواند به شما کمک کند، مثلا سفر یا خرید وسیله‌ای ‌تازه یا... مثلا اگر از مدت‌ها پیش می‌خواستید میز تازه‌ای برای خود بخرید، ‌حالا همان خرید می‌تواند کمک‌کننده باشد.

به سراغ کارهایی بروید که مدت‌هاست انجام نداده‌اید و انجام آن‌ها می‌تواند حس‌های جدیدی را در شما ایجاد کند، مثلا می‌توانید به سراغ کلاس‌های موسیقی یا‌سازی‌ که مدت‌هاست آن را دوست دارید بروید یا آموختن یک زبان تازه یا... بروید تا حسابی مشغول شوید.

در واقع به‌دنبال فعالیت جدیدی باشید که تا به حال به آن نپرداخته‌اید و می‌تواند بسیاری از انرژی‌های‌تان را تخلیه کند و دیگر فرصت نکنید به چیزی فکر کنید.


نگران حرف مردم نباشید


متاسفانه آدم‌ها متوجه نیستند که وقتی به حرف دیگران اهمیت زیادی می‌دهند در واقع خود را تبدیل به عروسکی می‌کنند که نخ‌هایش در دست دیگران است، چون باید خود را شبیه حرف دیگران کنند. ما یک‌بار بیشتر به دنیا نمی‌آییم و فرصت کمی هم در اختیار داریم،

در این فرصت کوتاه قرار نیست طبق گفته دیگران زندگی کنیم چون در این صورت مسلما زندگی خود را باخته‌ایم. آدم‌هایی که از کمبود خودباوری و اعتماد به نفس رنج می‌برند و تایید درونی ندارند معمولا در بیرون و در حرف‌های دیگران به‌دنبال تایید هستند و منتظرند تا ببینند دیگران چه چیزی می‌گویند تا عمل کنند.


اگر بتوانید خودتان تایید را به‌خود بدهید دیگر نیازی به حرف دیگران ندارید. فرض کنید در دوران نامزدی به دلیل حرف مردم از طرف‌تان جدا نشدید ولی بعد از 10 سال دچار مشکلات زیادی شدید اما در این موقعیت شما تنهای تنها هستید و هیچ کدام از آن‌هایی که قبلا شما به دلیل حرف‌های‌شان جدا نشدید

حالا حمایت‌تان نمی‌کنند و شما در اوج مسائل و مشکلات‌تان تنها مانده‌اید. باید بدانید مردم حرف‌های زیاد می‌زنند و شما باید فقط به حرف‌های خودتان گوش کنید، شما باید جایی در زندگی‌تان تصمیم بگیرید که فقط خودتان باشید؛ بدون نقاب، بدون فیلم بازی کردن و... .

رنگ لباس و روحیه

                                       

ارتباط رنگ لباس و روحیه
 

رنگ‌های روشن شادی‌آورند

به‌طورکلی رنگ‌های روشنی که نوعی شادی و سرزندگی را با خود به همراه دارند، باعث شادابی و نشاط افراد می‌شوند. وقتی شما لباس‌هایی با رنگ‌های روشن و نزدیک به رنگ‌های طبیعت به تن می‌کنید، هم برای خودتان نشاط روحی به همراه می‌آورید و هم برای اطرافیانتان. از سوی دیگر، پوشیدن لباس‌هایی با رنگ‌های تیره و خنثی مانند مشکی یا خاکستری مشکلاتی مانند حس اندوه، غم و کرختی را در خود فرد و نزدیکان او ایجاد می‌کند. نگاه کردن به رنگ‌های شاد، باعث افزایش سلامت روانی جامعه می‌شود. مکانیسم شاد شدن در اثر مشاهده رنگ‌های زیبا و روشن در بدن هم به این صورت است که ذهن افراد به محض دیدن این رنگ‌ها، زیبایی خاصی از محیط برداشت می‌کند و به نشاط می‌رسد. رنگ‌های شاد و روشن پیام‌های خوشی را از خود متصاعد می‌کنند و باعث رضایت‌خاطر افراد می‌شوند. در حدیث معروفی از پیامبر بزرگ اسلام(ص) آمده: «نگاه کردن به سبزه باعث افزایش نور چشم می‌شود.» این افزایش نور چشم به واسطه طراوت و شادابی پنهان در رنگ سبز طبیعت است که به روان ما انسان‌ها انتقال پیدا می‌کند.


آدم‌های افسرده، رنگ‌های تیره

حتما می‌دانید که همه ما انسان‌ها به‌طور ذاتی به دنبال شادی، خوشحالی، زیبایی و زیباگرا هستیم و به همین دلیل علاقه فراوانی به رنگ‌های شاد و زیبا داریم. شاید با استناد به همین دلایل بتوان گفت گاهی آنهایی که به رنگ‌های تیره و خنثی مانند مشکی یا خاکستری علاقه دارند، به نوعی از برخی ناراحتی‌های روانی مانند افسردگی یا انزوا رنج می‌برند.

البته گاهی استفاده از رنگ‌های تیره نوعی قرارداد اجتماعی است و نمی‌توان آن را نتیجه افسردگی یا حزن و اندوه یک جامعه دانست؛ مثلا ممکن است پوشیدن لباس‌های خاکستری، قهوه‌ای یا سرمه‌ای از قوانین شرکتی باشد و پیروی از چنین قانونی به‌هیچ‌وجه به معنای افسرده بودن کارمندان آن شرکت نیست. استفاده از رنگ‌های روشن و شاد در جامعه باعث بروز شادی عمومی، نشاط، تمدد اعصاب، بالا رفتن قدرت تصمیم‌گیری، دوری از پرخاشگری و استرس و اضطراب و رسیدن به آرامش می‌شود به این ترتیب سلامت روانی افراد جامعه تامین خواهد شد، حتی ممکن است اعتماد به نفس در چنین جوامعی بالاتر هم برود.


رنگ لباس، حال روان

رنگ لباس‌‌هایی که می‌پوشیم، به همان اندازه که بر روان دیگران تاثیر می‌گذارد، می‌تواند بر روان خودمان هم تاثیرگذار باشد. یعنی نوعی تطابق روانی بین فرد و لباسی که می‌پوشد ایجاد می‌شود و رنگ لباس شادی یا اندوه درونی را در فرد ایجاد یا به او القا می‌کند. به عبارت ساده‌تر، می‌توانیم با رنگ‌هایی که در طول روز از آنها استفاده می‌کنیم، با دنیای درونمان ارتباط برقرار کنیم در صورتی که با دیدن رنگ لباس دیگران با روحیه آنها آشنا می‌شویم. البته تفاوت چندانی در این دو نوع ارتباط روانی با رنگ‌ها وجود ندارد و نقطه مشترک هر دوی آنها این است که بر سلامت روانی تاثیرگذار هستند. به همین دلیل به تمام اعضای خانواده توصیه می‌شود برای حفظ نشاط و شادابی خود و خانواده‌شان در خانه لباس‌های مرتب و با رنگ‌های شاد و روشن بپوشند.


معلم‌ها و مربی‌ها رنگ روشن بپوشند

توصیه ما که آموزش و پرورش هم آن را به معلم‌ها، به‌خصوص معلم‌ها و مربی‌های دبستان و پیش‌دبستان، ابلاغ کرده، این است که حتما هنگام حضور در کلاس، لباس‌هایی با رنگ‌های شاد و روشن بپوشند. منظور ما از رنگ شاد حتما استفاده از مقنعه، مانتو یا پیراهن‌هایی با رنگ سرخابی و نارنجی نیست؛ منظور رنگ‌هایی مانند کرم، لیمویی، آبی آسمانی، سفید یا سبز است. از آنجا که روحیه کودکان ازما بزرگ‌ترها لطیف‌تر است، دنیای آنها با شادی، نشاط و بازی همراه است و سلامت روانی‌شان به آن بستگی دارد و شخصیت آنها هنوز در حال رشد و شکل‌گیری است، ارتباط‌های آنها بیشتر به صورت لمسی است. یعنی بچه‌ها از قدرت ذهن و تجزیه و تحلیل‌های منطقی، کمتر استفاده می‌کنند و به همین دلیل ارتباط آنها با محیط اطرافشان بیشتر به صورت کلامی و دیداری است. به همین دلیل هم از مربیان مهد یا والدین کودکان خواسته می‌شود در ارتباط کلامی از صداهای ظریف و لفظ‌های زیبا (مانند عزیزم، قربونت برم، خاله‌جون یا...) برای ارتباط برقرار کردن با کودک استفاده و در حوزه دیداری هم با پوشیدن لباس‌هایی با رنگ‌های شاد با کودک ارتباط بیشتری برقرار کنند. اصلا به دلیل همین لطافت روحیه بچه‌هاست که معمولا در دبستان‌ها و مهدهای کودک از رنگ‌های روشن و شاد برای رنگ‌آمیزی در و دیوار استفاده می‌شود. بچه‌ها در چنین فضایی سلامت روانی و آرامش بیشتری دارند و قادر به تحمل محیطی غیر از محیط خانه برای چند ساعت متمادی خواهند بود. بچه‌ها با چنین فضایی می‌توانند ارتباط عمیق‌تری برقرار کنند.

پوشیدن لباس‌هایی با رنگ شاد به مادران و پدرانی که فرزند کوچکی در خانه دارند نیز توصیه می‌شود.

اخر و عاقبت بازیگران خط قرمز به کجا رسیده است ؟!! + عکس

قاسم جعفری کارگردان سریال نوستالژیک و پرسر و صدا «خط قرمز» به تازگی در گفت‌وگویی با زندگی ایده‌آل به بهانه بازپخش این سریال از شبکه آی فیلم ضمن اعلام این مطلب که قرار بود در ابتدا حامد بهداد به جای شهرام حقیقت دوست ایفاگر نقش اصلی این سریال باشد از سرنوشت بازیگران این سریال و عواقب چهره شدن زودهنگام‌شان سخن گفته است که بخش‌های برگزیده این مصاحبه را به نقل از برترین‌ها در ادامه می‌خوانید:


حقیقت‌دوست جانشین حامد بهداد شد
بد نیست بدانید نقشی که شهرام حقیقت‌دوست بازی کرد از ابتدا نقش حامد بهداد بود چون هر دویشان در سریال قبلی من «همسفر» بازی کرده بودند اما به خاطر نوع چهره و ترکیب با بقیه بازیگران در دقیقه ۹۰ حامد را کنار گذاشتیم و شهرام را جایگزین کردیم، به این دلیل که احساس کردیم حقیقت‌دوست به کاراکتر ناصر نزدیک‌تر است. آن موقع انگیزه زیادی داشتم برای اینکه چهره‌های جدیدی که درس بازیگری خوانده‌ یا دارای تحصیلات بودند را به کار بگیرم. هیچ وقت مثل بعضی از همکاران که بازیگرها را به دلیل بر و رویشان یا سرمایه و پولی که دارند در فیلم می‌گذارند به کسی نقش ندادم.

دیگر جواب تلفن‌های مرا نمی‌دادند
آن بچه‌ها کسی ستاره نشد، در عوض حامد بهداد یکی از مشهورترین‌ها و بهترین‌هاست.
به نظر من هر کدام از بازیگرهای خط قرمز می‌توانستند بعد از آن سریال تبدیل به یک ستاره سینمایی شوند؛ ستاره‌هایی که ماندگار باشند، اینکه این اتفاق برایشان پیش نیامد شاید به دلیل درگیری خود‌شان با مسائل حاشیه‌ای بود. خب، آن زمان یکدفعه عکس‌شان روی جلد مجلات و روزنامه‌ها رفت، طوری که دیگر حتی جواب تلفن خود من را هم نمی‌دادند. این معروفیت در سطح جامعه باعث شد بچه‌ها از یک گمنامی به شهرتی برسند و آن شهرت باعث شد آنها از مسیر واقعی‌شان دور شوند و این گم کردن مسیر به آنها لطمه زد.

الان یک ملت برای من سر و دست می‌شکنند!
آقای بیضایی فیلمی دارند به اسم «باشو غریبه کوچک»، من همیشه فکر می‌کردم عدنان بازیگر آن کار بسیار بچه بااستعدادی باشد اما چون مسیر درست را انتخاب نکرد و کسی او را راهنمایی و هدایت نکرد نتوانست بازیگری را دنبال کند. فکر می‌کنم برای بچه‌های خط قرمز هم همین اتفاق افتاد. احساس می‌کنم اگر هدف‌شان را دنبال می‌کردند اتفاقات خوبی را در پیش داشتند. یادم می‌‌آید بارها از سروش گودرزی که پس از آن در سریال مسافری از هند هم با او کار کردم، خواستم برود دنبال یادگیری دانش بازیگری، چون سروش به دلیل تیپش برای بازی انتخاب شده بود. او جواب می‌داد الان یک ملت برای من سر و دست می‌شکنند. دیگر مرحله یادگیری را گذرانده‌ام پس چرا باید دوباره در کلاس درس حاضر شوم؟! برایش مثال می‌زدم که آقای انتظامی بعد از فیلم «گاو» در کلاس سمندریان حاضر می‌شد.

شهرام برای مشهور شدن عجله داشت
شهرام حقیقت‌دوست بلافاصله بعد از «خط‌قرمز» در سریال «شب آفتابی» من بازی کرد و در فیلم سینمایی «عطش» یک کار نیمه‌تمام من نیز در کنار رادان و عرب‌نیا بازی کرد. یادم می‌آید آن زمان آنقدر برای مشهور شدن عجله داشت که یکدفعه همزمان با کار عطش برای«غوغا» هم قرارداد بست. این شهرت باعث شد که یکدفعه عنان کار از دستش خارج شود. در حالی که شهرام به نظرم جزو استعدادهای بی‌نظیر بازیگری است که هنوز از توانایی‌هایش استفاده نشده و نسبت به خیلی از هم‌دوره‌‌ای‌هایش سواد و شعور بالایی در بازیگری دارد و امیدوارم هر دوره بتواند به جایگاه واقعی‌اش برسد.احساسم این است اگر بچه‌های خط قرمز می‌توانستند درست انتخاب کنند حتما پیشرفت‌ بیشتری می‌کردند.

 


علی منصوری کارهای بنیامین را آهنگسازی می‌کند
بعضی از خط قرمزیها مثل «علی منصوری» هم دغدغه بازیگری نداشتند وچون دوست اشکان خطیبی بود و به جهت ظاهری مناسب آن نقش بود او را انتخاب کردیم. در حال حاضر هم آهنگساز خوبی است شنیدم کارهای بنیامین را آهنگسازی می‌کند.

ایمان اشراقی پزشکی را دنبال می‌کند
ایمان اشراقی پزشکی را دنبال کرد. شاید کوتاهی من هم باعث شد آنها به خوبی پیشرفت نکنند. باید کمی بیشتر با آنها کلنجار می‌رفتم و کمی سختگیرانه‌تر با آنها برخورد می‌کردم تا سرنوشت‌ها و جایگاه‌های بهتری به دست می‌آوردند. می‌دانم که مهسا کرامتی مشغول بازی و انتخاب بازیگران است. او هم در خط قرمز خوب دیده شد. ساناز کیهان هم متاسفانه سال گذشته در تصادفی به رحمت خدا رفت.