جلوی کودکانتان دعوا نکنید!

جلوی کودکانتان دعوا نکنید!

اکثر پدر و مادرها می دانند که دعوا و جار و جنجـال جـلوی فرزندانشان کار درستی نیست اما واقعیـت ایـن است که ایـن اتــفاق معمولاً رخ می دهـد

در یـک ازدواج، عــواملـی مـثل مسائل مـالی، اســترس و فشـارهای کـاری، کـمبود خـواب، تغـییر خـلق و خـو، و کمبود فرصت استراحت، مـی تـواند مـــوجبات مخالفت و ناسازگاری زن و شوهرها را در خـانه فـراهم آورد. خیلی از زوجین تصور می کنند که دعوا هر از گاه باعـث می شود اختـلافات از بین رفته و رابطه به خوبی پیش رود. اما به چه قیمتی؟ به قیمت بچه ها؟ این دعواها و جار و جنجال ها بر رشد ما چه تاثیری دارد؟

اکثر بچه ها متوجه ناسازگاری ها و تعارضات پدر و مادر می شوند و اگر بطور مداوم شاهد زد و خورد آنها باشند، نشانه هایی از پریشانی و ناراحتی های فیزیکی و احساسی از خود بروز می دهند.

برخی تحقیقات نشان می دهد که بچه ها حتی از شش ماهگی نسبت به استرس صداهایی که در اطراف خود می شنوند و برخوردها و منازعات پرخاشگرایانه واکنش میدهند.

● واکنش های فیزیکی

بچه ها در هر سن و سالی در برخورد با دعوا و مشاجرات پدر و مادر خود، واکنش هایی از شوک و ضربه نشان می دهند. ندرتاً می خواهند که این دعوا ادامه پیدا کند از اینر معمولاً سعی می کنند:

دخالت کنند؛ یا با ایجاد سر و صدا و اعتراض توجه والدینشان را جلب می کنند یا آنها را به خنده وامی دارند؛ یا از موقعیت فرار می کنند.

به طور کلی، هر چه بچه ها کوچکتر باشند، احتمال گریه کردن و نشان دادن واکنش های ترس از آنها بیشتر است. بچه های بزرگتر برای تمام کردن درگیری معمولاً حرف می زنند.

● واکنش های احساسی

شواهد و مدارک تجربی نشان می دهد که چیزهایی که والدین تجربه می کنند، بچه ها هم تجربه خواهند کرد. از اینرو، اگر والدین عصبانی و ناراحت باشند، این احساسات به سایر اعضای خانواده نیز سرایت خواهد کرد. از آنجا که بچه ها والدینشان را الگوی خود می دانند و به آنها تکیه می کنند، دیدن آنها در حال دعوا و مشاجره برایشان ناراحت کننده خواهد بود.

این نوع رفتار می تواند منجر به ایجاد احساس استرس و اضطراب در بچه ها شود. حس خانواده در آنها به همراه حس اعتماد به نفسشان تخریب می شود. وقتی میبینند پدر و مادر قانون شکنی می کنند درحالیکه همیشه آنها را از آن منع میکردند، باعث از بین رفتن حس اعتماد در آنها شده و این تجربه برای بچه ها بسیار گیج کننده خواهد بود.

اگر دعوا و مشاجره بخشی از زندگی عادی پدر و مادر باشد، بچه ها همیشه منتظر بروز بحث و درگیری بین آنها خواهند بود. علاوه بر این رفتارهای حفاظت از خود، بچه ها برای جلوگیری از بروز این درگیری ها خود را خسته می کنند. این مسئله آنها را در موقعیتی بسیار دشوار قرار می دهد و مجبورشان می کند که نقش یک آدم بزرگ را بازی کنند، درحالیکه نه از نظر فیزیکی و نه شناختی به آن اندازه نرسیده اند.

● تاثیرات طولانی مدت

الگوهای رفتاری ناسازگار در بچه ها زمانی شکل می گیرد که می خواهند خود را با دعواها و مشاجرات پدر و مادر وفق دهند. آنها گریه می کنند، علائمی از ترس نشان می دهند، در دعوای والدین دخالت می کنند و فرار میکنند. بچه ها ممکن است حساس و مضطرب شوند. این خصوصیات رفتاری می تواند تاثیر بسیار هنگفتی بر اعتماد به نفس، تصویر نفس و عزت نفس آنها داشته باشد. وقتی الگوهای احساسی منفی از زمان کودکی در آنها شکل گیرد، اصلاح و تغییر آنها بسیار دشوار شده و در زندگی آینده آنها خطرساز خواهد شد. اگر بچه ها بطور مداوم شاهد این دعواها باشند، به ویژه در محیط خانه، این رفتارها را تقلید کرده و در بازی با دوستانشان و در موقعیت های دیگر همانها را اجرا می کنند. مدل سازی از رفتارهای والدین، پدیده ای رشدی است که اگر دعوا کانون آن باشد، تاثیراتی بسیار مخرب خواهد داشت.

شواهد تجربی از والدینی که با آنها کار کرده ام من را به این باور می رساند که اکثر والدین از مشاجرات لفظی درحضور فرزندان خود خودداری می کنند. اکثر والدین از تاثیر احتمالی این مشاجرات بر روی فرزندانشان آگاهی دارند و سعی می کنند آن را در اتاقی دیگر و دور از فرزندانشان انجام دهند.

والدین اکثراً سعی می کنند حرفها و مشاجراتشان را شب ها بعد از اینکه بچه ها به خواب رفتند انجام دهند تا خطر شنیده شدن آنها توسط بچه ها و ناراحت شدن آنها کمتر شود. توصیه می شود که اگر والدین می توانند احساسات خود را کنترل کنند، بهتر است مخالفت ها و ناسازگاری های خود را به تعویق بیندازند تا محیط و زمانی مناسب برای خالی کردن آنها پیدا کنند. بهتر است این مشاجرات در محلی به غیر از خانه انجام شود، پارک یا سایر محیط هایی که بچه ها در آن حضور نداشته باشند، مناسب تر است.

اما برای بسیاری از والدین دور نگه داشتن مشاجرات از خانه، غیرممکن است. خلق و خو به سرعت عوض می شود و قبل از اینکه حتی خودتان هم متوجه شوید، دعوا را راه انداخته اید.

● تاثیر را به حداقل برسانید

بچه ها را وارد نکنید—آنها توانایی سازگار شدن ندارند. علائم و نشانه های پدیدار شدن دعوا و مشاجره را تشخیص دهید و آنرا به زمانیکه بچه های حضور نداشته باشند معوق کنید. یک قدم به عقب بردارید، تا ده بشمارید، آرام شوید و خودتان را از محیط خطر دور کنید. بهترین علاج عصبانیت، به تاخیر انداختن آن است. از زبان احساسی در مشاجرات خود استفاده نکنید. بچه ها معمولاً متوجه میشوند که چه می گویید. از تاثیرگذاری حرف ها و رفتارهایتان بر روی بچه ها آگاه باشید. بعنوان والدین، بچه ها بعنوان الگو به شما نگاه می کنند و از رفتارهای شما تقلید می کنند. اگر از فرزندانتان توقع دارید که درست رفتار کنند، پس اول خودتان باید درست رفتار کنید. ناراحتی هایتان را روی کاغذ بیاورید. به این ترتیب می توانید آنها را به همسرتان نشان داده و آنها هم جوابتان را روی کاغذ بیاورند. معمولاٌ آوردن افکار روی کاغذ شما را متوجه می کند که موضوع چندان شدیدی برای دعوا و مشاجره وجود نداشته است. وقتی افکار در ذهن ما بماند، شدت آنها بیشتر و بیشتر خواهد شد. با مراجعه به مشاور خانواده، طریقه رفتار با همسرتان را اصلاح کنید. سعی نکنید با سکوت عصبانیتتان را نگه داشته یا آنرا مخفی کنید. بچه ها به همان اندازه که نسبت به دعوا و مشاجرات حساسند، به ناسازگاری های غیرکلامی نیز حساسیت دارند. با نشان دادن علاقه خود به همسرتان جلوی چشم بچه ها، مشاجراتتان را با محبتتان متوازن کنید.

● در مورد ناسازگاری ها با فرزندتان صحبت کنید

۱) برای توصیف ساده احساساتتان بعد از مشاجره با فرزندتان وقت بگذارید، بدون اینکه بخواهید همسرتان را بدنام کنید.

۲) فرزندتان را مطمئن کنید که همدیگر و آنها دوست دارید.

۳) برای فرزندتان توضیح دهید که دعواها و مشاجرات کوچک هر از گاهی ممکن است در خانواده اتفاق بیفتد و سعی خواهید کرد که از این به بعد دعوای شدید نداشته باشید.

۴) اجازه بدهید فرزندتان درمورد مشاجره سوال کند. بچه ها ممکن است درمورد رابطه پدر و مادرشان دچار ترس و نگرانی شوند چون درواقع بحث و مشاجره شما را خوب نمیفهمند. از اینرو، باید به آنها فرصت دهید این نگرانی ها را به حداقل برسانند.

۵) شدت دعوا را کنترل کنید. اگر می بینید که دعواهایتان روز به رز شدیدتر و بیشتر می شود، کمک بگیرید. از روانشناس و مشاور خانواده بخواهید که موقعیت بین شما را کمی آرامتر کرده و نظرات هر دو شما را جویا شود.

هرچقدر هم که تلاش کنیم، دعوا و مشاجره بین پدر و مادرها هیجوقت از ریشه کنده نمی شود. اگر بچه های ما شاهد مهر و علاقه ما به یکدیگر باشند، و خودشان نیز به اندازه کافی از این محبت دریافت کنند، وقتی دعوا و مشاجره ای هم پیش بیاید، در نظر آنها این مشاجره در یک رابطه دوستانه و گرم و بامحبت اتفاق افتاده است و تاثیر چندان منفی بر آنها نخواهد داشت.

با همسر پرخاشگر خود چه کنم

با همسر پرخاشگر خود چه کنم


ابتدا باید مطمئن شوید که مشکل ساز اصلی خودتان نیستید. باید یقین کنید که اشتباه نمی‌کنید. سپس سعی کنید خود را از این گمان که او شما را نالایق، بی‌عاطفه، بی‌اعتنا و بی‌شعور می‌داند رها سازید و باور کنید که طغیان فرد پرخاشگر، ریشه در مشکلات خودش دارد و رفتار شما سبب پرخاشگری وی نیست.

هر روز این موضوع را به خود یادآوری کنید. شاید باور این موضوع، در ابتدا برایتان مشکل باشد؛ ولی با تصمیم گیری مجدانه و ثبات قدم پیروز خواهید شد.برای موفقیت در معاشرت با همسر پرخاشگرتان شاید استفاده از تدبیر همدری کردن مؤثر واقع شود؛ اما مطمئناً بسیار دشوار و پردردسر خواهد بو.

اگر مطمئن شوید که پرخاشگری شریک زندگیتان ریشه در زندگی سخت گذشته‌ی او دارد و یا به مسایل ژنتیکی و وراثتی مربوط است، آرامش بیشتری خواهید یافت و آگاهی شما به اینکه عامل به وجود آمدن پرخاشگری همسرتان نبوده‌اید، سبب آرامش شما خواهد شد.
اما ممکن است وقتی به این نتیجه رسیدید که تقصیر با شما نیست، دیگر نتوانید تمام رفتارهای پرخاشگرانه‌ی او را به راحتی بپذیرید. زمانی که کشف کنید مشکل کجاست، همدردیتان تا حدی کاهش می‌یابد و دیگر همه‌ی بدرفتاری های او را قابل قبول نمی‌دانید، حتی اگر پرخاشگری او دلیل بیولوژیکی داشته باشد.
راه دیگر نجات، از خود دفاع کردن است. آگاهی دقیق از میزان پرخاشگری همسرتان نسبت به خودتان به شما کمک می‌کند از تهاجم او آسیب کمتری ببینید. همیشه آماده روبرویی با یک حادثه یا مشکل جدید باشید.


هرگاه احساس کردید که تهاجم او دارد شکل می‌گیرد:
نشانه‌های پرخاشگری را که در رفتار او می‌بینید با او در میان بگذارید. برای نمونه:?علی جان، تو هنوز از راه نرسیده شروع کردی به دخالت در کار من؟! من تصمیم گرفتم برای شام چی درست کنم. خرید کردم، سبزیجات را آماده کردم و همه‌ی کارها رو به راه است. حالا تو تصمیم گرفتی به زور ماهی کباب کنی. چند دفعه باید تکرار کنم که من ترجیح می‌دهم خودم به تنهایی آشپزی کنم؟?

احساس خودتان را آنطور که در واقع حس می‌کنید به او بگوئید. مثلاً?این مطلب برای من بی‌معنا و بی‌ارزش است. ادامه نده! چون سبب رنجش من می‌شوی و در ضمن مرا سخت عصبانی می‌کنی!?
از دوست خود بخواهید تا شما را از احساسات خشمگینانه‌تان رهایی بخشد مثلاً ?دلم نمی‌خواهد وقتی به خانه می‌رسد با این حالت خشم با او روبرو بشوم، اصلاً دلم می‌خواهد این موضوع کوچک را فراموش کنم و دیگر حرفی راجع به آن نزنم.?


نتایج به دست آمده را با نزدیکان خود در میان بگذارید. چنانچه همسرتان تمایلی به تغییر رفتارش نشان نمی‌دهد شما برنامه‌ی رفتاری بعدی خود را تنظیم کنید.چون ممکن است در حین نشان دادن واکنش، ناگهان و به شدت احساس ترس، خجالت، حسد و یا بی‌پروایی در شما شکل بگیرد.
پس باید پیش از شروع، عواقب اعمال خود را در نظر بگیرید و رفتار خود را کنترل کنید، حتی اگر واکنش شما چندان هم جدّی نباشد. تغییر باید آرام انجام شود تا تأثیر مطلوب را بجا گذارد. چنانچه این تغییرات محکم وحساب شده انجام گیرد، به تدریج می‌تواند تأثیر مطلوب را بگذارد.
همیشه پی‌آمدهای احتمالی گفتار و رفتارتان را در نظر بگیرید و سپس به آسانی آنچه را می‌خواهید بگویید:?اگر برای شام ماهی می‌خواهی، باید من برایت درست کنم. بنابراین نباید دوروبر من بپلکی، نگران باشی و یا در کارم دخالت کنی. اگر این کارهایی را که گفتم نکنی تا یکماه دیگر از خوراک ماهی خبری نیست!?

ضمن اینکه در مقابل فرد پرخاشگری که وجودش در زندگی شما مهم و مؤثر است، باید از موضع خود حمایت کنید برای تغییر اوضاع نیز باید طوری عمل کنید و قدم پیش بگذارید که پایه های اصلی زندگی‌تان استحکام خود را از دست ندهد.
یکی از این راه‌ها، جلب حمایت اطرافیان است. سعی کنید با قبول مشکلات موجود در ارتباط خود با فرد پرخاشگر، باور کنید که او قادر به بهبود رفتار خود نیست. بدین ترتیب به تدریج روابط شما بهتر خواهد شد و اوضاع رو به بهبود خواهد گذاشت.

می‌توانید برای تسکین احساسات برانگیخته‌ی خود:
به دوستان دیگرتان توجه بیشتری کنید.
برای انجام امور روزمره وقت بیشتری صرف کنید.
در فعالیت اجتماعی شرکت کنید و بدین ترتیب برای به دست آوردن فرصت های طلایی و چگونگی بهبود بخشیدن به روابط خود با دیگران تلاش کنید.


شاید گاهی تحمل از کف بدهید و فکر کنید که چرا باید این همه تحمل به خرج داد؟ اما نتایج مفیدی که از این رهگذر به دست خواهند آمد، ارزش تحمل کردن را دارد. بنابراین، پافشاری به خرج دهید تا پیشرفت کنید.
در اینجا دو نکته‌ی بسیار اساسی را یادآوری می‌کنیم :
اول، ابراز احساسات خوشبینانه و رفتار توأم با نرمش و دوم پافشاری معقول برای مقابله با پرخاشگری نابجای او. مطمئن باشید زندگی توأم با سلامتی شما، ارزش شکیبایی را دارد. به او فرصت دهید تا این ارزش را از چگونگی رفتارتان دریابد.
عشق یک طرفه شما برای برقراری روابط سالم و بهره مند شدن از سلامتی کافی نیست. او نیز باید به طور مؤثر به شما علاقه‌مند باشد و عملاً آن را نشان دهد.

برای رسیدن به نتایج مورد نظر باید به موارد زیر توجه کنید:
قابلیت تغییر پذیری و انعطاف
آمادگی لازم برای اصلاح رفتار در هر زمان
اقدام به تمرین تدابیری که تا کنون برای کاهش بدبینی، خشم و پرخاشگری توصیه شده است.


با وجود این اگر یکی از طرفین قبول نداشته باشد که تغییر روش امری لازم و ضروری است، پافشاری در مورد این عدم پذیرش، مانعی جدی در راه برقراری ارتباط سالم و لذت بخش خواهد بود.
توجه داشته باشید که اگر غالباً دنبال فرصتی است تا شما را سرزنش کند و حتی هربار پس از آنکه در موردی از او عذرخواهی می‌کنید، دست بردار نیست و پس از گذشت یک ماه به هیچ وجه از بردباری شما حسن استفاده را نکرده و تغییر روش نداده است، شما باید تغییر رفتار دهید و به دنبال در پیش گرفتن چاره‌ای دیگر باشید.
اکنون دیگر شاید لازم باشد به دنبال متخصصی باشید تا با اقدامات مناسب، روابط شما را بهبود بخشد. فکر می‌کنم عاقلانه‌ترین راه این است که هر دو نفر به اتفاق از مشاوری با تجربه مانند روانپزشک، مددکار اجتماعی، روانشناس و یا یک روحانی کمک بگیرید و با او مشورت کنید.
اگر همسر شما موافق باشد چه بهتر از این فوراً درمان را با کمک فردی متخصص شروع کنید ؛اما اگر موافق نباشد، که اغلب نیز چنین است، چه باید کرد؟

پافشاری کنید به او بگوئید: مدت ها پیش دوستت داشتم و هنوز هم چنین است اما نمی‌دانم چه شده است که روابط، ما چون گذشته صمیمانه و گرم نیست. چندی است که به دنبال پیدا کردن مشکل هستم، بیا با هم آن را بیابیم و حل کنیم. بیا به یک مشاوره مراجعه کنیم به این امید که او بتواند مشکل کوچک ما را حل کند و اوضاع مثل سابق شود.
وقتی تو قبول نمی‌کنی، احساس خفقان می‌کنم مثل اینکه در تله‌ای گرفتار شده باشم. بدون هیچ امیدی به بهبود روابطمان، بنابراین به موافقت و همراهی تو نیاز دارم، حتی برای یک بار هم که شده باید از وجود یک متخصص استفاده کنیم. اگر قبول کنی حتماً این مشکل را حل خواهم کرد. من آماده‌ام تا در این راه اقدامات مؤثرتری انجام دهم و بیشتر تلاش کنم.
ولی اگر باز هم لجاجت نشان دهی و حاضر به همکاری نشوی، به این نتیجه می‌رسم که حتی قادر به تصمیم گیری درست برای حل مشکلمان نیستی بنابراین ترکت خواهم کرد.??
چنانچه تمام این مراحل را پیمودید و در حل مشکل پیشرفتی حاصل نشد و از مراجعه به روان درمانگر نیز نتیجه‌ای به دست نیامد، یا آنچنان که هست او را بپذیرید و یا ترکش کنید.

عطسه نمودی از شخصیت !

عطسه نمودی از شخصیت !


عطسه یکی از معمولترین اصواتی است که در فصل بهار و در زمان گرده افشانی درختان به گوش می رسد. اما متخصصین رشته زبان اشاره (body language) معتقدند نوع عطسه کردن نشانگر شخصیت افراد است.


بر اساس گفته پتی وود (Patti A. Wood) یکی از این متخصصین بیشتر افراد در طول عمرشان روش عطسه کردن مختص به خود را دارند که با شخصیت آنها مطابقت دارد. این متخصص بر اساس تحقیقی که انجام داده عطسه کنندگان را به چهار دسته کلی تقسیم کرده است:

1- افراد خوب و مهربان
2- افراد درست و قابل اعتماد
3- افراد کاری
4- افراد مشتاق و موثر

افرادی که فقط یک عطسه میکنند در زمره افراد خوب و مهربان هستند این افراد خون گرم، مفید و حامی دیگران می باشند.

افرادی که با صدای بلند عطسه میکنند در زمره افراد کاری به شمار می آیند ، این اشخاص سریع العمل ، قاطع و در نهایت رهبران خوبی هستند.

اشخاصی که همیشه به هنگام عطسه کردن با دستمال جلوی بینی خود را میگیرند افراد درست و قابل اعتمادی هستند این افراد معمولا با دقت، درستکار ، و بسیار منطقی میباشند.

آخرین گروه افرادی هستند که با صدای بسیار بلند و خشن و به دفعات عطسه می کنند در زمره افراد مشتاق به شمار می آیند که این اشخاص دارای جذابیت اجتماعی می باشند و توانائی ایجاد انگیزه و تاثیر گذاری بر دیگران را دارند.

بنا به گفته دکتر فردریک لیتل (Frederic Little) پرفسور دانشگاه بوستون یک الگوی ذاتی برای روش عطسه کردن انسانها وجود دارد که به احتمال زیاد ژنتیکی و موروثی میباشد.

دختران در کلاسی جدا از پسران

دختران در کلاسی جدا از پسران

تفاوت جنسیتی

در دبستان مانینگ شهر کوچکی در 65 مایلی شرق کلمبیا در ایالت کارولینای جنوبی، معلم‌های کلاس دوم، هالی گارنو و «آن‌لین» بر این باورند که تفکیک پسرها و دخترها در مقطع ابتدایی می‌تواند سبب رشد آموزشی هر دو جنس شود بنابراین آن دو برنامه‌ای را برای تدریس در تدوین کردند. طبق این برنامه دانش‌آموزان با هم در یک مجموعه برای درس خواندن، صرف ناهار و استراحت قرار می‌گیرند. سپس پسرها و دخترها به مدت چهار ساعت در روز برای یادگیری ریاضی، علوم و خواندن کتاب از یکدیگر جدا می‌شوند.

تفاوت نگاه

بر پایه‌ اطلاعاتی که از تکنولوژی پزشکی داریم می‌توانیم دخترها و پسرها را آموزش دهیم. آنها متفاوت از یکدیگر می‌بینند. ساختار چشم پسرها و دخترها یکسان نیست. چشم پسرها به گونه‌ای است که با حرکت تناسب دارد. آنها جهان را مانند جسمی که در فضا در حال حرکت است، می‌بینند. به همین دلیل معلم باید مانند آن جسم به آرامی در طول اتاق حرکت کند. تحقیقات علمی نشان می‌دهد که پسربچه‌ها چیزها را متفاوت از دختربچه‌ها می‌بینند. نگاه مردانه به رنگ‌های سرد مانند نقره‌ای، آبی، سیاه، خاکستری و قهوه‌ای کشیده می‌شود. پسربچه‌ها همچنین تمایل دارند تا تصاویر اشیای متحرکی چون فضاپیما، اتومبیل و کامیون را در رنگ‌های تیره تجسم کنند. در مقابل، نگاه زنانه متوجه رنگ‌ها و بافت‌های گرم است، رنگ‌های گرم مانند قرمز، زرد و نارنجی...برای ایجاد انگیزه در دختران نیازی نیست معلم زیاد حرکت کند. دختران در کنار هم و با دیدن می‌توانند خوب کار کنند. استفاده از رنگ‌های زیاد در آموزش‌های تشریحی و یا استفاده از گچ‌های رنگی روی تخته می‌تواند توجه دخترها را جلب کند.
چشم پسرها به گونه‌ای است که با حرکت تناسب دارد. آنها جهان را مانند جسمی که در فضا در حال حرکت است، می‌بینند.

تفاوت در شنیدن

پسرها و دخترها حس شنیداری متفاوتی دارند. چادول معتقد است اگر کسی با صدای بلند صحبت کند، دخترها آن را به عنوان فریاد تلقی می‌کنند. آنها فکر می‌کنند آن شخص عصبی یا معترض است!

دخترها حس شنوایی حساس‌تری دارند. آنها صداهایی با بسامد بالاتر را نسبت به پسرها بهتر می‌شنوند. به معلم دخترها توصیه می‌شود مراقب تن صدای خود باشند. در مقابل صدای معلم‌ پسرها باید محکم و حتی هیجان‌زده باشد.


تفاوت جنسیتی

اعصاب خودکار

دستگاه عصبی خود کار پسرها باعث می‌شود که آنان در حالت ایستاده، در حال حرکت و در دمای حدود 21 درجه سانتی‌گراد هوشیارتر باشند.

استرس در پسران موجب می‌شود تا جریان خون به سمت مغز بیشتر شود. فرآیندی که باعث می‌شود آنها تمرکز کنند اما این جریان در دختران فعال نیست. آنها در حالت نشسته و در هوای گرم حدود دمای 24 درجه سانتی‌گراد هوشیارترند.

دخترها همچنین نسبت به استرس عکس‌العمل‌های متفاوتی نشان می‌دهند. وقتی آنها با ترس یا تهدید مواجه می‌شوند، خون به سمت روده‌های آنها می‌جهد و سبب ایجاد حس دلواپسی و اضطراب می‌شود.

چادول گفت: «پسرها با دست بالا گرفتن توانایی‌هایشان، خود را در معرض خطر قرار می‌دهند. معلم‌ها می‌توانند به آنان کمک کنند تا حقایق را واقع‌بینانه‌تر ببینند. اما دختران از ریسک کردن هراس دارند. معلم‌ها می‌توانند کمک کنند تا دختران در فضایی که در آن احساس امنیت می‌کنند قدرت ریسک آنان را تقویت کنند.»

به نظر می‌رسد بسیاری از والدین متقاعد شده باشند که این تفاوت‌ها می‌تواند در کلاس درس در نظر گرفته شود. برنامه تفکیک آموزشی پسرها و دخترها یادگیری آنان را به بالاترین حد خود می‌رساند.

تست ازدواج ویژه دختر و پسر مجرد

 تست ازدواج ویژه دختر و پسر مجرد

در بین ما افرادی وجود دارند که مجردند و ترجیح می دهند هر چه زودتر تشکیل خانواده بدهند، اما در این بین هستند اشخاصی که ترجیح می دهند همچنان مجرد بمانند و یا دیر تر ازدواج کنند. باید اشاره داشت در بیشتر افرادی که تشکیل خانواده می دهند میل به ازدواج احساس می شود، یعنی زمانی که این احساس در آنها به وجود آمد تشکیل خانواده می دهند… حال شاید شما بپرسید، این نیاز را چگونه باید در وجود خودمان بشناسیم تا ازدواج کنیم… آیا اصلاً چنین احساسی در ما به وجود می آید یا نه؟ تست های زیر را پاسخ دهید تا متوجه شوید که در وجودتان چنین میلی دارید یا خیر؟
۱- آیا زمانی که مادر و پدری را به همراه فرزند کوچکشان می بینید، غبطه می خورید؟
الف)بله ب)خیر ج)گاهی اوقات

۲- آیا زمانی که یک زوج جوان را در حال خنده می بینید، افسوس می خورید؟
الف)بله ب)خیر ج)گاهی اوقات

۳-آیا همچون گذشته از اوقات تنهایی تان لذت می برید؟

الف)بله ب)خیر ج)گاهی اوقات

۴- زمانی که در جمع دوستان متاهل هستید،به خود می گویید که ای کاش من هم متاهل بودم؟

الف)بله ب)خیر ج)گاهی اوقات

۵-آیا شده که تا به حال حضور شخصی از جنس مخالف، شما را دگرگون کند؟

الف)بله ب)خیر ج)گاهی اوقات

۶- آیا تا کنون به این موضوع فکر کرده اید که تنهایی دیگر بس است؟

الف)بله ب)خیر ج)گاهی اوقات

۷-آیا تا کنون برایتان پیش آمده که شادی تان را بخواهید به کسی از جنس مخالف، انتقال دهید؟

الف)بله ب)خیر ج)گاهی اوقات

۸- آیا شما موسیقی های آرام گوش می دهید؟

الف)بله ب)خیر ج)گاهی اوقات

۹- آیا شده زمانی که پشت ویترین یک فروشگاه هستید، احساستان به شما بگوید برای کسی هدیه ای بخرید؟

الف)بله ب)خیر ج)گاهی اوقات

۱۰- آیا رنگ زندگی برای شما تغییر کرده است؟ امیدواریم که حضور شخصی زندگی تان را دگرگون کند.

الف)بله ب)خیر ج)گاهی اوقات

۱۱- آیا شده در چند ماه اخیر، لبخند فردی، امید را در دلتان زنده کند و نگاه شما به زندگی تغییر کند؟

الف)بله ب)خیر ج)گاهی اوقات

۱۲- زمانی که پدر مادرتان می گویند، دیگر زمان ازدواج فرا رسیده است، اخم نمی کنید؟

الف)بله ب)خیر ج)گاهی اوقات

۱۳- آیا به تازگی در خیالتان مراسم خواستگاری را مرور می کنید؟

الف)بله ب)خیر ج)گاهی اوقات

۱۴- آیا اخیرا برایتان پیش آمده عاشق کسی شده باشید، اما حجب و حیا اجازه ندهد، آن را با او در میان بگذارید؟

الف)بله ب)خیر ج)گاهی اوقات نتیجه:

اگر از ۱۴ پرسش بالا به ده گزینه پاسخ بلی داده اید، به این معنی است که نیاز به ازدواج در وجودتان احساس شده است.

اگر به ده گزینه پاسخ خیر داده اید، به این معنی است که نیاز به ازدواج هنوز در وجودتان احساس نشده است .

اگر به هفت گزینه پاسخ گاهی اوقات داده اید به این معنی است که هنوز سر در گم هستید و نمی دانید که باید ازدواج کنید یا نه، همچنان مجرد بمانید.