6 منبع غذایی سرشار از آهن +مطلب مفید

6 منبع غذایی سرشار از آهن
 

آهن یک عنصر ضروری است که به بدن کمک می‌کند اکسیژن را به همه نقاط بدن برساند. در زمان کمبود آهن ، اکسیژن نمی‌تواند به همه قسمت‌های بدن برسد در نتیجه موجب ، ضعف، خستگی و کم خونی می‌شود. در زیر برخی از مواد غذایی که سرشار از آهن بوده و باید در رژیم غذایی شما باشد را ذکر می‌کنیم:

1. گوشت

یکی از بهترین و غنی‌ترین منابع آهن است. یک یا دو تکه گوشت بدون چربی در ساندویچ‌ها یا با سبزیجات بهترین راه برای ارتقاء آهن دریافتی بدن است. نه تنها منبع غنی آهن است بلکه جذب بهتر آهن از دیگر مواد غذایی که با گوشت مصرف می‌شود نظیر نان و سبزیجات را ممکن می‌سازد.

2. میوه و آب میوه

میوه‌هایی نظیر سیب، انجیر، انگور، پرتغال ، موز حاوی میزان خوبی از آهن است و همچنین حاوی ویتامین‌هایی است که به جذب آهن از غذاهایی که به همراه آب میوه مصرف می‌شود کمک می‌کنند. به گزارش پرشین وی آب پرتغال و یا کمی موز را به صبحانه هر روز خود اضافه کنید تا جذب آهن در بدن شما زیاد شود.

3. گیاهان خشک شده

نه تنها آن‌ها ارزش دارویی دارند بلکه منبع آهن و همین طور مواد مغذی و معدنی هستند. این گیاهان خشک شامل شنبلیله، پونه کوهی ، گشنیز، جعفری و نعناع است که اگر در رژیم غذایی باشند آهن به بدن شما می‌رساند.

4. جگر

جگر منبع بسیار خوب آهن است. این منبع به خصوص برای زنان باردار بسیار مفید است . همچنین حاوی ویتامین است و اغلب برای درمان کم خونی تجویز می‌شود. جگر می‌تواند از هر نوع باشد، جگر اردک، مرغ، بوقلمون ، گوسفند یا گوساله ، آهن کافی برای رساندن به بدن دارند.

5. خاویار

خاویار یا تخم ماهی منبع غنی آهن است . اگرچه اغلب به عنوان یک غذای لوکس و زینتی در نظر گرفته می‌شود.

6. برگه زرد آلو

علاوه بر منبع خوب آهن ، برگه زردآلو همچنین حاوی ویتامین A و پتاسیم است. برگه زرد آلو را در برنامه غذایی خود قرار دهید و آهن را به میزان کافی به بدن خود برسانید.

رهایی از جهنمی به نام ازدواج

طلاق» از نظر لغوی به معنی رها شدن می باشد و در اصطلاح، عبارت است از پایان دادن زناشویی به وسیله زن و شوهر. طلاق را اغلب، راه حل رایج و قانونی عدم سازش زن و شوهر، فروریختن ساختار زندگی خانوادگی، قطع پیوند زناشویی و اختلال ارتباط پدر و مادر با فرزندان تعریف کرده اند. در حقیقت، همانگونه که پیوند بین افراد، طبق آیین و قراردادهای رسمی و اجتماعی برقرار می شود، چنان چه طرفین نتوانند به دلیل های گوناگون شخصیتی، محیطی، اجتماعی و… با یکدیگر زندگی کنند، به ناچار طبق مقررات و ضابطه هایی نیز از هم جدا می شوند. از این نظر، خانواده هم چون عمارتی است که زن و شوهر، ستون های آن را تشکیل می دهند و فروریختن هر ستون، استحکام و استواری عمارت را دچار تزلزل و گسستگی می کند. طلاق با این دید، یکی از غماض ترین پدیده های اجتماعی بوده که ارکان خانواده را در هم ریخته و بیش ترین اثرهای مخرب خود را بر روی فرزندان برجای می گذارد.
همانگونه که پیوند بین افراد، طبق آیین و قراردادهای رسمی و اجتماعی برقرار می شود، چنان چه طرفین نتوانند به دلیل های گوناگون شخصیتی، محیطی، اجتماعی و… با یکدیگر زندگی کنند، به ناچار طبق مقررات و ضابطه هایی نیز از هم جدا می شوند
در تحقیقی که توسط «جی هبر» صورت گرفت، مشخص گردید ازدواج هایی که به طلاق منجر شده اند، کاهش شدیدی در اعتماد به نفس اعضای خانواده به وجود می آورند. چنین کمبودی می تواند ماهیتی اجتماعی، روانی یا جسمی داشته باشد. کاهش اعتماد به نفس در نتیجه ی طلاق، منشأ مهم اختلال های اعضای خانواده در حین و بعد از طلاق می باشد. در این تحقیق، هم چنین مشخص شد نه تنها طلاق، سطح اعتماد اعضای خانواده را کاهش می دهد بلکه باعث می گردد یکی از طرفین ازدواج یا هر دو، به طور قابل ملاحظه ای احساس پوچی کنند. در این تحقیق، مدلی را نشان می دهد که در آن، افراد از هم جدا شده به علت کاهش اعتماد، محتاج همیاری و کمک هستند. گذشته از این، طلاق، پدیده ای است که بر تمامی جوانب جمعیت یک جامعه اثر می گذارد زیرا از طرفی بر کمیت جمعیت اثر می نهد، یعنی واحد مشروع و اساسی تولید مثل (خانواده را از هم می پاشد، از طرف دیگر، بر کیفیت جمعیت نیز اثر می گذارد زیرا موجب می شود فرزندانی محروم از نعمت خانواده تحویل جامعه گردند که به احتمال زیاد، فاقد سلامت کافی روانی در احراز مقام شهروندی یک جامعه اند. بنابراین، آسیب اجتماعی ناشی از این اقدام نه تنها متوجه اعضای خانواده، بلکه متوجه کل جامعه و نسل آینده می باشد.

طلاق در اسلام

از آن جا که هدف دین مبین اسلام، ایجاد پیوند میان افراد انسانی و تشکیل کانون های خانوادگی است، طلاق را که مخالف فطرت و طبیعت انسان و برخلاف قانون پیوند زن و مرد است، مورد نکوهش قرار داده و شایسته ی سرزنش می شمارد و آن را امری مغضوب خداوند معرفی کرده است. از طرفی باید گفت که اسلام، مایل نمی باشد آرامش و آزادی انسان ها از بین رفته و در سختی و عذاب به سر برند و هیچ وجدانی هم بر این مسأله، رضایت نمی دهد.
از نظر اسلام، طلاق، آخرین راه مداوای ناسازگاری زن و شوهر می باشد. اسلام معتقد است اگر راهی برای جدایی زن و شوهر نباشد، زندگی آنان دشوار و عذاب آور خواهد بود و ممکن است نتیجه های ویران کننده ای مانند انتقام، خودکشی، فساد و قتل در پی داشته باشد. بنابراین ، طلاق به عنوان پدیده ای اجتماعی مطرح است. هم چنین، طلاق پدیده ای روانی نیز هست. بسیاری از خانواده ها در برابر تکانه ای اقتصادی یکسان قرار می گیرند اما همگی دست به طلاق نمی زنند. میزان سازش افراد در طلاق، مؤثر است اما آمار نشان می دهد زنان، بیش تر از مردان در امر طلاق پیش قدم می شوند که این خود، قابل بررسی است.

زنان و طلاق

متأسفانه در جامعه ی ما شمار جدایی زوجین رو به افزایش است و در حال حاضر در برخی از کشورهای صنعتی پیشرفته
نیز میزان طلاق تا رقم ۵۰ درصد، افزایش یافته است. این گفته به این معنی است که نیمی از زنان و مردانی که روزی با شوق و هیجان ازدواج کردند، تصمیم گرفته اند این پیوند را پس از مدتی از هم بگسلانند. دشواری این جدایی، گاهی چنان ناگوار است که منجر به سرخوردگی یا افسردگی نه تنها در پدر و مادر بلکه آسیب های روانی جبران ناپذیری در فرزندان خواهد شد. در سال های اخیر، مسأله ی طلاق، چنان متداول گشته که نیمی از ازدواج ها، قبل از پایان ده سال، به جدایی می کشند. با این همه و با وجود متداول شدن این پدیده، طلاق هنوز یکی از بحران های وحشتناک زندگی به شمار می آید. بنابراین، هر چه دیدگاه ما در زمینه ی بررسی طلاق، فنی تر باشد، احتمال کاهش بحران و یافتن راه حل های منطقی و مؤثر برای آن، بیش تر خواهد بود. دلیل های بی شماری را می توان بیان کرد که یک ازدواج را به ناکامی و بن بست می کشاند.

راه کارهایی برای جلوگیری از طلاق

بررسی ها نشان می دهد عدم شناخت صحیح و زوجین پیش از ازدواج، یکی از دلیل های اصلی وقوع طلاق است. برای جلوگیری از این امر، مشاوره ی قبل از ازدواج، ضروری است. اگر جوانان آشنایی کامل از همدیگر داشته باشند، زندگی مشترک پایدارتری خواهند داشت. طلاق از لحاظ جامعه شناسی، پدیده ای تأثیرگذار بر آسیب های اجتماعی بوده و گسیختگی خانواده رادر پی دارد و همواره به صورت ناهنجاری اجتماعی در کنار پدیده هایی چون اعتیاد، بی کاری، بزهکاری، جرم و جنایت و فقر فریاد می کشد و قربانیانی را به همراه دارد.
رسیدن به بلوغ روانی قبل از ازدواج، یکی از عامل های مؤثر در جلوگیری از بروز پدیده ی طلاق در جامعه می باشد. جوانانی که در سنین پایین و بدون اطلاع از مهارت های زندگی زناشویی ازدواج می کنند، شرایط بعد از ازدواج را تحمل نکرده و ضمن ضربه زدن به خود و همسرشان، اطرافیان را نیز دچار مشکل های فراوان بعد از طلاق می کنند.
بنا به گفته ی ائمه، وقتی زن و مردی از طلاق صحبت می کنند، عرش به لرزه می افتد بنابراین زوجین نباید با کوچک ترین دعوا یا کدورتی، به سرعت کلمه ی طلاق را بر زبان جاری کنند بلکه باید به آینده ی فرزندان نیز بیندیشند زیرا این فرزندان، تنها متعلق به آنان نیستند بلکه متعلق به جامعه اند.
نه تنها طلاق، سطح اعتماد اعضای خانواده را کاهش می دهد بلکه باعث می گردد یکی از طرفین ازدواج یا هر دو، به طور قابل ملاحظه ای احساس پوچی کنند
عامل دیگری که منجر به طلاق می شود، تغییرهای اجتماعی گسترده ای است که در جامعه شکل می گیرد. این واقعیت که امروزه در بعضی از خانواده ها به طور عام، زشتی طلاق از بین رفته است، باعث افزایش روزافزون آن می شود و این امر تا اندازه ای نتیجه ی تغییر و تحول های اجتماعی است که با رشد شهرنشینی و صنعتی شدن و به تبع آن، گذر جامعه از مرحله ی سنتی به مدرن پدید می آید.
سایر عواملی که در طلاق مؤثرند عبارتند از: فقر، بی کاری، اعتیاد، ندادن نفقه، فساد اخلاقی، زندانی بودن شوهر و…
طلاق والدین باعث کاهش احساس امنیت روانی در کودک شده و او را در مقابل بسیاری از خطرهای موجود در جامعه، آسیب پذیر می کند. کودکان طلاق، بعد از بزرگ شدن و ورود به جامعه، نمی توانند نقش خود را به طور مناسب انجام دهند و بیش از دیگر هم سن و سالان خود، به افسردگی و اضطراب و حتی کابوس دچار می شوند بنابراین پدر و مادر باید قبل از طلاق گرفتن از همدیگر، به مشکل های کودک خود بعد از طلاق فکر کنند و باید این نکته را بدانند که پرورش دادن فرزندی سالم، قوی، با اعتماد به نفس بالا و موفق، در گرو محیطی امن، آرام و صمیمی در خانواده است پس آزمایش های لازم در این زمینه و توجه به بهداشت روح و روان ضروری می باشد

بهترین فاصله سنی برای ازدواج

فلسفه وجود چنین تفاوت سنی در این است که: اولا خانم ها زودتر به بلوغ عقلی و جسمی می رسند و در نتیجه پختگی روانی لازم را زودتر پیدا می کنند.ثانیا خانم ها زودتر به بلوغ جنسی می رسند و بهتر است به نیازهای آنها زودتر پاسخ داده شود.
علت اساسی بیشتر ناهنجاری ها و ناسازگاری های زندگی زناشویی، عدم تناسب و ناهماهنگی بین زن و شوهر است.
رعایت تناسب در ازدواج جلوه های متعددی دارد؛ نظیر تناسب در تحصیلات، در سن، تمایلات جنسی، تناسب و هماهنگی فکری و عاطفی، تناسب در باورهای ایدئولوژیک و اعتقادات مذهبی و... به نظر می رسد یکی از مهم ترین این تناسب ها، تناسب و هماهنگی در سن زوجین است...
فاصله سنی مناسب میان زن و شوهر را می توان 2تا 4سال و در برخی مواقع 2 تا 7سال یا 4تا 7 سال در نظر گرفت. البته این به آن معنا نیست که اگر یکی دو سال به این سنین افزوده یا از آن کاسته شود، نباید ازدواجی انجام گیرد. شاید بتوان گفت که اگر تمام زمینه ها بررسی شده باشد و مشکل خاصی دیده نشود، می توان فاصله سنی را به دیده اغماض نگریست ولی در عین حال بهترین و مناسب ترین فاصله سنی 2 تا4 سال است. طبیعی است که اگر سایر شرایط، مناسب نباشد، باز هم ازدواج نمی تواند موفق باشد.
فلسفه وجود چنین تفاوت سنی در این است که: اولا خانم ها زودتر به بلوغ عقلی و جسمی می رسند و در نتیجه پختگی روانی لازم را زودتر پیدا می کنند.ثانیا خانم ها زودتر به بلوغ جنسی می رسند و بهتر است به نیازهای آنها زودتر پاسخ داده شود. از طرف دیگر نیازهای جنسی خانم ها نیز زودتر فروکش می کند، بنابراین به علت آمادگی زودتر زنان برای ازدواج و بلوغ اجتماعی است که این تفاوت سنی طرح می شود. از دیدگاه دینی و در روایات اسلامی تناسب های مختلف در ازدواج تحت عنوان کلی، هم کفو بودن مطرح شده است که یک جنبه آن تناسب سنی است.
عدم تفاهم و درک متقابل
با افزایش سن، انعطاف آدمی کاهش می یابد و همین امر در زندگانی مشترک معضل آفرین می شود. در نتیجه محیط امن خانه تبدیل به فضایی ناامن و تحمل ناپذیر می شود. به عنوان نمونه، زنی که از همسر خود بزرگ تر است با توجه به تجربه بیشتری که دارد ممکن است این احساس در او ایجاد شود که او محق تر است و بنابراین دایم امر و نهی کند و کمتر به دیدگاه های همسر خود توجه کند. پیامد چنین رفتاری عدم درک مسایل و مواضع یکدیگر، کناره گیری مرد از مدیریت خانواده، مطیع صرف همسر شدن و از همه مهم تر الگودهی نامناسب برای فرزندان است. یا مردی با داشتن ?? سال سن بیشتر، طبیعی است که می تواند از تجارب بیشتری برخوردار باشد بنابراین این مساله زمینه ای فراهم می کند که شخص ارزش لازم را به نظرهای فرد کوچک تر ندهد یا طرف مقابل بیش از اندازه احساس کوچکی کند و همیشه در حال اضطراب و تشویش باشد و بالاخره از اداره زندگی درمانده شود.
مردانی که با زنان بزرگ تر از خود ازدواج کرده اند مرد به علت عدم تمکین مناسب وکافی زن ممکن است به همسر دوم یا ازدواج موقت بیندیشد.


عدم ارضای مناسب غرایز جنسی
یکی از اهداف ازدواج، ارضای غرایز است و این خود می تواند عامل موثری در تداوم زندگی خانوادگی باشد. اما در سنین بالا، فرد از لحاظ غریزه جنسی افول می کند؛ به نحوی که زوجین نمی توانند موجبات رضایت یکدیگر را در روابط زناشویی به نحو مطلوب تامین کنند و همین امر ممکن است موجبات درگیری را فراهم آورده، محیط خانواده را متشنج کند. این مساله در موارد چشمگیری به بروز افسردگی در زنان جوان می انجامد و در برخی از زنانی که خویشتن دار و باتقوا نباشند، گرایش به انحرافات و لغزش ها دیده می شود و در مردانی که با زنان بزرگ تر از خود ازدواج کرده اند مرد به علت عدم تمکین مناسب وکافی زن ممکن است به همسر دوم یا ازدواج موقت بیندیشد. وقتی که فاصله سنی بین زن و شوهر زیاد باشد، هریک در دوره ای از زندگانی به سر می برند که از لحاظ میل جنسی با هم متفاوت هستند. به عنوان مثال، زنی که در دوران جوانی (18سالگی) به سر می برد و همسرش در 35 سالگی است و به مرز میانسالی نزدیک شده است. در این حالت زوج نمی تواند نیاز جنسی همسر خود را به شکل مطلوب ارضا کند. این عدم ارضای جنسی، ممکن است به شکل های مختلف همچون نق زدن های فراوان، عدم احساس رضایت از زندگی و... در زن جلوه گر شود.
پیدا شدن سوءظن
گاهی وجود فاصله های سنی زیاد باعث می شود که زوجین سوءظن هایی نسبت به یکدیگر پیدا کنند و ممکن است حتی نتوانند دلایلی هم برای این گونه افکار ارایه کنند.

امر و نهی به همسر
در چنین خانواده هایی فرد بزرگ تر به دلیل داشتن تجربه، خود را ملزم می داند که مدام به همسر خود امر و نهی کند؛ امر و نهی بیش از حدی که همیشه مبتنی بر حق نیست، بلکه سلیقه نیز در آن سخت مداخله می کند تا موجبات ناراحتی همسر را فراهم آورد. فرد بزرگ تر احساس می کند که باید فرد کوچک تر را تربیت کند و حال آنکه او انتظار دارد که با همسر زندگی کند، نه آنکه همسر وی نقش پدر و مادر را بر عهده گرفته، به امر و نهی و تربیت وی مبادرت کند. البته زن و شوهر باید برای تکامل و تعالی یکدیگر تلاش کنند و در مواقع ضروری به امر به معروف و نهی از منکر یکدیگر بپردازند.
امتیازدهی بیش از حد
مشکل دیگر این است که فرد بزرگ تر برای اینکه فرد کوچک تر را جذب کند و زندگی تداوم یابد، باید مدام به او امتیازاتی بدهد که وی را به دوام زندگی دلگرم کند اما دادن دایم امتیازات همیشه امکان پذیرنیست، زیرا گاه ،دادن این نوع امتیازها برای فرد بزرگ تر غیرقابل تحمل یا غیرممکن می شود و به این ترتیب از انگیزه طرف مقابل برای ادامه زندگی می کاهد. از سویی طرف کوچک تر که از نقطه ضعف همسر خویش اطلاع یافته درصدد اخذ امتیازهای بیشتری برمی آید که این امر اختلافات خانواده را تشدید کرده و جو ناامنی را بر خانه حکمفرما می کند و به این ترتیب خانواده ای نابسامان شکل می گیرد که کشمکش های ناشی از آن، از ارزش والدین در نزد فرزندان می کاهد و در نتیجه تاثیرات تربیتی آنها را نیز کاهش می دهد.
افزایش طلاق

معضل دیگری که گاه در خانواده هایی که تفاوت سنی زوجین زیاد است دیده می شود، مساله عدم تحمل یکدیگر و وقوع طلاق است. تحقیقاتی که روی 2هزار و 167 پرونده طلاق انجام شده، حاکی از آن است که یکی از مهم ترین دلایل طلاق در میان زوجین، همین تفاوت های سنی، به ویژه بزرگ تر بودن زن از مرد است؛ زیرا این پدیده، چه از نظر فرهنگی و چه از نظر اجتماعی، در جامعه ما پذیرفته شده نیست. در برخی موارد، این ازدواج ها ممکن است به طلاق منجر نشود ولی همواره با پشیمانی همراه است؛ زیرا مشکلات ناشی از این نوع ازدواج ها به قدری زیاد و غیرقابل تحمل است که در اکثر موارد موجبات پشیمانی را فراهم می کند و زندگی ای سراسر مشاجره و دعوا به وجود می آورد که گاهی تاثیرات آن روی زوجین و به ویژه روی فرزندان آنها کمتر از طلاق نیست. این حالت ممکن است امکان بزهکاری و جرم زایی در فرزندان را نیز افزایش دهد.

راهکارهای زندگی شیرین

1.خوبی ها را هم ببینید
نسبت به همسر خود دیدگاه مثبت داشته باشید و بکوشید همیشه در مرحله ی اول کارهای خوب او را ببیند و مورد تحسین قرار دهید، زیرا تشویق و تحسین یک کار خوب، باعث تثبیت و تکرار آن خواهد شد و خودتان از آن لذت می برید. هرگز چشمان خود را روی نقطه ضعف همدیگر باز مکنید و دایم به رخ مکشید؛ چون این رفتار، موجب دلسردی در زندگی شده و کم کم نسبت به همدیگر حس بدبینی پیدا می کنید و یک حالت دلسردی در شما ایجاد می شود. اگر چنین رفتاری دارید، بکوشید آن را انجام ندهید، زیرا کم کم بین شما دوری ایجاد شده و به جایی می رسد که خدای ناکرده به فکر جدایی می افتید و هزاران مصیبتی که به دنبال آن می آید ، پس «چشم ها را باید شُست، جورِ دیگر باید دید.»

2. تحقیر و سرزنش، ممنوع!
خداوند در خلقت انسان به خودش احسنت گفته است، زیرا انسان بهترین خلقت اوست. در این میان، چگونه می توان همسر را به عنوان یک امانت الهی تحقیر و سرزنش کرد؟ یک دختر و یا یک پسر که با هزاران امید وارد زندگی می شوند، چرا باید مورد اهانت قرار گیرند؟ پدر و مادری که دخترشان را با صدها رنج و زحمت را بزرگ کرده اند و با حفظ آبرو و امیدواری او را به خانه ی مردی فرستاده اند تا در محیط امن و سالم و پر محبت زندگی کند، چه گونه می توانند بعد از مدتی نظاره گر توهین و سرزنش او از طرف همسرش باشند؟ آیا وجدان انسان راضی می شود؟ متقابلاً اگر شما به ازدواج مردی در آمده اید که به دلایل گوناگون مشکل پیدا کرده است – مثلاً اقتصادی یا شغلی – به هیچ وجه او را سرزنش نکنید، زیرا به تدریج که سرزنش ها زیاد می شود، حالت تخریبی یی در زندگی شما به وجود می آید و در مقابل همدیگر کم ارزش می شوید.
همیشه به دنبال این باشید که با لطف و کرامت خود، احترام همدیگر را نگه دارید و در پی شأن و منزلت همدیگر باشید.
3. رعایت احترام و ادب متقابل
با همسر خود به طور محترمامه و مؤدب صحبت کنید و همدیگر را سبک نکنید. آنچه در این گیرودار مهم می باشد، این است که وقتی مادری با همسرِ خود مؤدبانه صحبت می کند، یا مردی با همسرش محترمانه سخن می گوید، فرزند آنها نیز می آموزد که چه طور مؤدبانه صحبت کند و احترام پدر و مادرش را نگه دارد. این بهترین هدیه یی ست که می توانید برای فرزند خود به ارث بگذارید. طوری برخورد نکنید که روزی مجبور شوید بگویید: «آتش در خرمن خویش زده ام که را کنم دشمن خویش!»
شما خانم گرامی، وقتی همسرتان وارد منزل می شود، به استقبال او بروید، بسیار مؤدّبانه با او رفتار کنید و به فرزندِ خودتان نیز بگویید، چنین کاری انجام دهد. این رفتارِ شما باعث می شود، خستگیِ کار از تنِ او بیرون رود و احساسِ آرامش کند. البته او نیز متقابلاً چنین رفتاری انجام خواهد داد و کم کم به صورت یک عادت در می آید. برخی از همسرانِ بسیار خوب اظهار می دارند که در طول زندگی هرگز حتّا یک بار هم به یکدیگر بی احترامی نکرده اند. زندگیِ آنها آن قدر لذّتبخش است که دوست دارند همیشه در کنار هم باشند!

4. حفظ حقوق متقابل
بسیار ارزشمند است قبل از اینکه بخواهید تشکیل زندگی دهید، درس حقوق خانواده را یاد بگیرید. ببینید وظیفه ی شما چیست؟ شاید برخی از خانواده ها هنوز نمی دانند ازدواج یعنی چه؟ تصور می کنند زندگی باید بگذرد، حالا هر طور باشد. نه! این گونه نیست. اگر کسی از زندگی و ازدواج خود لذت نبرد، بازنده ی اصلی میدان است.
مرد بداند که احترام زن بسیار حایز اهمیت است و آن قدر مهم است که پیامبر صلی الله علیه وآله می فرمایند: «بهترین فرد از میان شما کسی ست که برای خانواده اش بهتر باشد!»
ایشان همچنین می فرمایند: «جبرئیل آن قدر سفارش زنان را می کرد که گمان کردم یک اُف هم نمی توان گفت!» واقعاً درست است. چرا باید کسی که می خواهد فردا مادر فرزند شما باشد و زندگیِ شما را به آرامش برساند، مورد بی احترامی باشد؟ همچنین برای زنان احترام شوهر و نیکو همسرداری کردن مهم است، آنچنان که می فرمایند: «زنی که خوب شوهرداری کند، مثل سربازی ست که در جبهه ی جنگ مشغول نبرد می باشد.» یعنی جهاد برای خدا، با خوب شوهرداری کردن، یک پاداش دارد. در این جمله، معنی و مفهوم گسترده یی نهفته است، پس به به حقوق همدیگر آگاه باشید و بکوشید به حقوق یکدیگر احترام بگذارید.

5. به پیکره ی زندگی خود، محبت تزریق کنید
مهر و محبت در منزل، منبع اصلی رضایتمندی ست. همدیگر را مورد مهر قرار دهید، زیرا باید برای فرزند خود، مانند سرچشمه ی محبت باشید. اگر پدری فرزند خود را در حالی که به همسرش احترام نمی گذارد در آغوش کشد، مطمئن باشد او فقط به انتقام از پدر می اندیشد یا اگر مادری فرزندش را علیه پدر تحریک کند، منزلت خانواده اش را شکسته است. کودک باید از هر دو چشمه ی محبت، یعنی پدر و مادر، سیراب گردد. اگر فرزند از یک کانال محبت بگیرد و از کانال دیگر بی محبتی ببیند، دچار تعارض می شود، رفتارش متعادل نیست و به هرج و مرج دچار می شود. هیچ موقع نمی توان محبت را با پول و اسباب بازی در ذهن بچه ها ریخت. اینها مُسکن است و برای مدت کوتاهی جواب می دهد، ولی برای دراز مدت هیچ اثری ندارد و حتی ضرر هم دارد. مگر می شود خلأ عاطفی را با پول جبران نمود؟ مثل اینکه یک ماشین نیاز به بنزین دارد، شما آب داخل باک آن می ریزید. این کار، نه تنها جواب نمی دهد، بلکه ضرر هم دارد. برخی از والدین با همدیگر بحث می کنند و یا فرزند خویش را مورد کم محبتی قرار می دهند. وقتی به یکباره بیدار می شوند، می خواهند با خریدن یک عروسک جبران کنند! چرا باید ابتدا بی مهری کنید تا بعداً بخواهید جبران نمایید و آن هم ارزش آنچنانی نداشته باشد. پس بدانید، «از محبت، خارها گُل می شود!»

عکس جالب : دمکراسی در آشپزخانه!

پیش از هر چیز بگم که این یک خبر نیست و تنها محض جاری کردن (شاید) لحظه‌ای خنده روی لبان هموطنان عزیزم فرستاده می‌شه! این رو نوشتم که سیل انتقادات از کامنت‌های دوستان سرازیر نشه مبنی بر «چه خبر مهمی!» یا «دیگه هیچ مشکلی نداریم!» یا «اینکه خبر نیست!» و... . چند وقت پیش پس از اینکه از ایرادهای پیاپی بچه‌ها از غذا خسته شده بودم، ازشون خواستم که یه لیست از غذاهایی که دوست دارند و دوست ندارند برام تهیه کنند که مشکلاتمون کمتر بشه. چند روز بعد، صبح که بیدار شدم این لیست که دختر کوچکم تهیه کرده روی دیوار آشپزخانه چسبیده بود!
SiteRooz.com