راه جدید برخی رستوران های تهران / ارزان نمایی و گرانفروشی

همزمان با گران شدن بی رویه اقلام غذایی و به ویژه مرغ ، برخی رستوران ها که دیگر حاضر و قادر به فروش غذاهای خود با قیمت های پیشین نیستند ، دست به قیمت های اعلامی خود نمی زنند و این بهانه که ” تراکت ها ماه ها قبل چاپ شده اند ” ظاهرا دستاویز خوبی شده تا قیمت های خود را پایین تر نشان دهند ولی به هنگام حساب و کتاب از مشتریان خود قیمت های واقعی را طلب کنند.

می توان دهها مورد از این نوع رستوران ها را در سطح شهر تهران مثال زد که قیمت های تراکت های توزیعی شان پایین تر از آن چیزی است که از مشتریان خود می گیرند و وقتی به آنها شکایت می کنی که قیمت های چاپ شده روی تراکت شان بسیار پایین تر از قیمت واقعی شان است ، می گویند : ” هر روز که نمی توانیم تراکت جدید بزنیم “.

این ادعا در حالی است که چاپ تراکت هزینه چندانی ندارد و شاید اصلا قابل مقایسه با هزینه های روزانه و جاری یک رستوران یا اغذیه فروشی و امثالهم نباشد.

ظاهرا قانون هم در این زمینه مسکوت است و تکلیف برخی از افراد سودجویی که با این قبیل کارها رسما ” کلاهبرداری” می کنند و تحت لوای شغل آبرو دارشان چنین اقدامات زشتی را برای کسب در آمد بیشتر انجام می دهند، معلوم نمی کند.

به نظر می رسد باید توزیع تراکت هایی که در آن قیمت های واقعی قید نشده ممنوع شود و هر شهروندی که به چنین مساله ای برخورد کرد بتواند با شکایت از واحد صنفی متخلف به اتحادیه یا دیگر مراجع قانونی حق خود را طلب کند.

راه جدید برخی رستوران های تهران / ارزان نمایی و گرانفروشی

همزمان با گران شدن بی رویه اقلام غذایی و به ویژه مرغ ، برخی رستوران ها که دیگر حاضر و قادر به فروش غذاهای خود با قیمت های پیشین نیستند ، دست به قیمت های اعلامی خود نمی زنند و این بهانه که ” تراکت ها ماه ها قبل چاپ شده اند ” ظاهرا دستاویز خوبی شده تا قیمت های خود را پایین تر نشان دهند ولی به هنگام حساب و کتاب از مشتریان خود قیمت های واقعی را طلب کنند.

می توان دهها مورد از این نوع رستوران ها را در سطح شهر تهران مثال زد که قیمت های تراکت های توزیعی شان پایین تر از آن چیزی است که از مشتریان خود می گیرند و وقتی به آنها شکایت می کنی که قیمت های چاپ شده روی تراکت شان بسیار پایین تر از قیمت واقعی شان است ، می گویند : ” هر روز که نمی توانیم تراکت جدید بزنیم “.

این ادعا در حالی است که چاپ تراکت هزینه چندانی ندارد و شاید اصلا قابل مقایسه با هزینه های روزانه و جاری یک رستوران یا اغذیه فروشی و امثالهم نباشد.

ظاهرا قانون هم در این زمینه مسکوت است و تکلیف برخی از افراد سودجویی که با این قبیل کارها رسما ” کلاهبرداری” می کنند و تحت لوای شغل آبرو دارشان چنین اقدامات زشتی را برای کسب در آمد بیشتر انجام می دهند، معلوم نمی کند.

به نظر می رسد باید توزیع تراکت هایی که در آن قیمت های واقعی قید نشده ممنوع شود و هر شهروندی که به چنین مساله ای برخورد کرد بتواند با شکایت از واحد صنفی متخلف به اتحادیه یا دیگر مراجع قانونی حق خود را طلب کند.

یادداشت های یک دختر ترشیده(طنز)

 

این که می گویند در ازدواج، تقدیر نقش اصلی را دارد واقدامات شما، تا قسمت نباشد، به جایی نخواهد رسید، کاملا درست است.

فرض کنید مریم بخواهد برای بازکردن بختش، خود وارد عمل شود.او تصمیم می گیرد به سراغ دوستان متاهلش رفته وازآنها بپرسد چطور شد که ازدواج کردند، آن گاه همان اقدامات را به عمل بیاورد. چه اتفاقی خواهد افتاد؟!

 

مریم: شهرزاد جان! چه شد که با محمد ازدواج کردی؟

شهرزاد: خوب … می دانی که محمد همکارم بود… راستش من از او خوشم می آمد و سعی کردم با محبت و توجه، نظرش را جلب کنم…

{ مریم به پسر موردعلاقه اش در محل کار: پنجره را ببندید، خدای ناکرده سرما می خورید!

همکار : اصلا دوست دارم سرما بخورم تا دوست دخترم بیشتر نازم را بکشد. به شما ربطی دارد؟! (زیر لب) دخترهای این دوره و زمانه چقدر پر رو شده اند! }

 

*************

 

مریم :شهره جان! تو چطور با همسرت آشنا شدی؟

شهره :آشنایی ما از یک دعوا شروع شد. او توی کارم دخالت کرد و من ناراحت شدم، با هم بحث تندی کردیم و…!

{ همکار مجرد مریم: خانم، به نظر من نباید این کار را این طور انجام می دادید…

مریم: به شما چه ربطی دارد؟ خجالت نمی کشید توی کار من دخالت می کنید؟!

همکارمجرد مریم: اصلا به درک! مرا بگو که خواستم کمکتان کنم! همین کارها را کرده اید که تا این سن مجرد مانده اید دیگر!! }

 

*************

 

مریم : آزیتا، تو با عشق ازدواج کردی؟

آزیتا:نه. من آن موقع فکر کنکور و دانشگاه بودم! مادرم اصرارداشت ازدواج کنم.

{ مادرمریم: فلانی غلط کرده بیاید خواستگاری تو!او لیاقت پاک کردن کفش های تو را هم ندارد!!(این قسمت، واقعی است! )

 

*************

 

مریم : فرشته تو کجا با همسرت آشنا شدی؟

فرشته: کنار دریا… من و او با کمی فاصله ازهم نشسته بودیم.او ازمن پرسید چرا تنها آمده ام شمال. من هم به شوخی گفتم آمده ام شمال، شاید از تنهایی در بیایم!

کنار دریا:

پسر جوان: شما تنها هستید؟

مریم: در حال حاضر بله…

پسر: آهان… همراهتان رفته چیزی بخرد؟

مریم : نه… من همراه ندارم!

پسر: پس چه همراه بی ذوقی دارید! توی هتل مانده؟!( بابا آی کیو!)

مریم: نه… من کلا تنها آمده ام…

پسر: واقعا نامزدتان اجازه داده شما تنهایی بیایید لب ساحل؟!( ای خدااااا!)

مریم : من اصلا نامزد ندارم، تنها آمده ام شاید اینجا از تنهایی در بیایم!

پسر: چه جالب! چون من وهمسرم برعکس شما آمده ایم اینجا تا با یک خاطره خوب و به طور توافقی از همدیگر جدا بشویم!

 

*************

 

مریم : غزاله تو کجا با فرهاد آشنا شدی؟

غزاله: توی یک میهمانی. فرهاد همان جا عاشقم شد و ازمن خواستگاری کرد!

در یک میهمانی:

پسر: مریم ! آن دختری را که گوشه سالن نشسته می شناسی؟ می شود خواهش کنم از طرف من از او خواستگاری کنی؟!

 

*************

 

مریم :ترانه تو چطور با رضا آشنا شدی؟

ترانه: رضا ازمن تقاضای دوستی کرد. قبول نکردم.اوهم شیفته نجابتم شد وآمد خواستگاری!

پسر: امکان دارد افتخار دوستی با شما را داشته باشم؟

مریم : نه خیر، من اهل این جور دوستی ها نیستم.

پسر:عجب امل عقب افتاده ای هستی.الان دیگراین افه خرکی ها(!) خریدار ندارد.لابد هنوز هم دختری! برو بابا… من دنبال موردی می گردم که open باشد!

(واقعیت تاسف انگیزی که این روزها کمابیش مشاهده می شود)

 

*************

 

مریم: حمیرا تو واقعا اینترنتی ازدواج کردی؟

حمیرا: خوب بله…اوایل محلش نمی گذاشتم، اصلا دوستی های اینترنتی را مسخره می کردم… ولی آن قدر گیر داد تا راضی شدم!

پسر:asl plz !

مریم: من به دوستی اینترنتی اعتقاد ندارم.

پسر: bye !!

رابطه اثرانگشت با شخصیت شما

                               

رابطه اثرانگشت با شخصیت شما

 

در این بحث ما شما را با انواع اشکال مختلف اثر انگشت و رابطه آنها با شخصیت درونی فرد آشنا می کنیم.همینطور که میدانید در بین موجودات زنده عالی که منظور ما در اینجا انسان است حتی دو نفر هم پیدا نمی شوند که اثر انگشتشان با هم همشکل و هماهنگ باشد و این یکی از عجایب آفرینش و یکی از قدرتهای باری تعالی است. توسط همین اثر انگشت است که جنایتکاران به دام می افتند.به طور کلی از نظر اصولی پنج دسته اثر انگشت مختلف وجود دارد که هر دسته خصوصیت مخصوص به خود را دارد که به شرح زیر در مورد هر یک بررسی خواهد شد.

 

1.اثر انگشت حلقوی:

در این اثر انگشت دایره های ظریف در وسط قرار دارد و بقیه خطوط مشابه به هم به طور مارپیچ آن را احاطه کرده اند.کسانی که دارای این فرم اثر انگشت هستند دارای شخصیتی ثابت و واضح و دارای مغزی درخشان هستند.آنها دارای قدرت فکری و تخصصی بسیار خوبی هستند و طرح هایی که افراد معمولی از آن هراس دارند انجام می دهند.بدیهی است که با این خصوصیات به هیچ وجه از محدودیت در کار و یا زیر دست دیگران کار کردن خوششان نمی آید .این نوع افراد اغلب برای خود کار می کنند و در نتیجه بعضی مواقع از بی خوابی و مشکلات زیاد رنج می برند.

 

 

2.اثر انگشت مایل:

در این اثر انگشن خطوط به طور مارپیچی مایل تا سر انگشتان کشیده شده اند.صاحب چنین اثر انگشتی فردی است دارای مغزی فعال و دارای عکس العمل سریع در مقابل احساسات المزاج است و به سرعت خود را با محیط وفق می دهد.

این نوع اثر انگشت شبیه یک پل خمیده به نظر می رسد. و این علامت در دست افرادی است که بسیار شکاک هستند و نمی توانند به سادگی به کسی یا چیزی اعتماد کنند دیده می شود.این افراد احساسات خود را به شدت کنترل کرده و احساسات واقعی را در زیر ماسک پنهان می کنند.دارای نظریه ی ماتریالیستی هستند و وقت کمی را برای رؤیاهای بیهوده و امیال نفسانی قائلند.

 

 

4.اثر انگشت کمانی بلند یا چادری:

این نوع اثر انگشت را بدین علت چادری گویند که دارای یک مرکز ثقل رو به بالاست که شبیه یک دیرک چادر می باشد و بقیه خطوط آن را احاطه کرده اند.صاحب چنین اثر انگشتی معمولا بسیار حساس و جوشی است و به اصطلاح عامیانه زود از کوره در می رود. دیده شده که اغلب مانند افرادی که دارای اثر انگشت مارپیچی هستند در پاسخ به احساسات بسیار سریعند و در بعضی موارد دیده شده که استعداد و یا حداقل کششی به طرف موسیقی و یا چیزهای هنری داشته اند.

 

 

5.اثر انگشت مختلط یا مخلوط:

این نوع اثر انگشت از تداخل دو اثر انگشت تشکیل شده است و بعضی از کف شناسها عقیده دارند که صاحب چنین اثر انگشتی دارای افکار درهم برهم است و به طور کلی ممکن است شما شخصی را مشاهده کنید که بیش از یک نوع اثر انگشت دارد .به عنوان مثال شخصی را مشاهده می کنید که انگشت اشاره و شست وی دارای اثر انگشت حلقوی و بقیه انگشتان دارای خطوط مارپیچی است .این نشان می دهد که صاحب آن دارای دو خصوصیت پایه های شخصی است که از ترکیب دو خاصیت حلقوی و مارپیچی بوجود آمده است.

به هر حالاگر فرد دارای انگشت سوم بلند باشد بیانگر این است که شرطبند زائیده شده و یا بازرگانی است که معاملات قماری می کند و شخصی است که هر زمان شانس ریسک در معامله را می پذیرد.

تفاوت طرز فکر زنها و مرد ها+طنز

سرگرمی,طنز خنده دار, تفاوت زنان و مردان

سالگرد ازدواج

زن :عزیزم امیدوارم همیشه عاشق بمانیم وشمع زندگیمان نورانی باشد.

مرد: عزیزم کی نوبت کیک می شه؟

 

روز زن

زن : عزیزم مهم نیست هیچ هدیه ای برام نخریدی یک بوس کافیه.

مرد: خوشحالم تو رو انتخاب کردم آشپزی تو عالیه عزیزم (شام چی داریم؟)

 

روز مرد

زن: وای عزیزم اصلا قابلتو نداره کاش می تونستم هدیه بهتری بگیرم.

مرد: حالا اشکال نداره عزیزم سال دیگه جبران می کنی (چه بوی غذایی می یاد)

 

۴۰ روز بعد از تولد بچه

زن:وای مامانی٬ بازم گرسنه هستی (عزیزم شیر خشک بچه رو ندیدی؟)

مرد با دهان پر: نه عزیزم ندیدم , راستی عزیزم شیر خشک چرا اینقدر خوشمزه است؟

 

۴۰ سال بعد

زن: عزیزم شمع زندگیمون داره بی فروغ میشه ما پیر شدیم.

مرد: یعنی دیگه کیک نخوریم؟

 

۲ ثانیه قبل از مرگ

زن: عزیزم همیشه دوستت داشتم.

مرد: گشنمه.

 

وصیت نامه

زن: کاش مجال بیشتری بود تا درمیان عزیزانم می بودم ونثارشان می کردم تمام زندگی ام را!!

مرد:شب هفتم قرمه سبزی بدید.

 

اون دنیا

زن خطاب به فرشته ی مسئول: خواهش می کنم ما را از هم جدانکنید , نه نه عزیزم , خدایا به خاطر من…

(((وسر انجام موافقت می شه مرد از جهنم بره بهشت )))

مرد: خطاب به دربان جهنم: حالا توی بهشت شام چی میدن؟