ویژگی‌های یک مرد خوب

فهمیدن اینکه چه مردی، مرد زندگی است کمی زمان می‌برد. پس با نشانه‌های یک مرد خوب آشنا شوید و ببینید که طرف مقابل تان این ویژگی ها را دارد یا نه. این نکته را هم بگوییم که شناخت همه این ویژگی ها در مرحله آشنایی ممکن نیست اما می توانید تعدادی از آنها را در طرف مقابل تشخیص دهید و هرچه بیشتر این ویژگی ها را داشت، به او اطمینان بیشتری کنید.

نشانه اول؛ احترام

احترام موضوعی است که در صدر جدول خوشبختی قرار دارد و خودش را به هزار و یک جلوه نشان می‌دهد و البته احترام یک موضوع 2جانبه است؛ موضوعی که هم شما باید برای رعایت‌کردنش تلاش کنید و هم همسرتان باید در رفتارهایش آن ‌را نشان دهد. اگر می‌خواهید بدانید احترام در رابطه میان شما و نامزد‌تان جایی دارد، می‌توانید از نشانه‌های زیر کمک بگیرید.

1.اهل سازش است و به خاطر منافع مشترک‌تان کوتاه می‌آید.

او گذشت‌های شما را می‌بیند و برای کم کردن فشار روی شما و ارتباط‌تان، گاهی از خواسته‌هایش می‌گذرد. به احساسات و نگرانی‌های شما گوش می‌کند و بدون نصیحت کردن یا رنجیدن، برای درک کردن‌شان تلاش می‌کند.

2.می‌داند که یک آدم بی‌عیب و نقص نیستید اما شما را همان‌طور که هستید دوست دارد و با دیگران مقایسه‌تان نمی‌کند. برای نظر‌های شما ارزش قائل است؛ قبل از هر تصمیم اساسی‌ای، نظر شما را می‌پرسد و با تک‌روی سعی نمی‌کند حرف خودش را به کرسی بنشاند.

3.وقتی موفقیتی به دست می‌آورید با تمام وجود برای‌تان خوشحال می‌شود و سعی می‌کند زمینه را برای موفقیت‌های آینده‌تان فراهم کند.

4.احترام فقط در لحن خوب و رفتار پرمحبت خودش را نشان نمی‌دهد. پس اول ببینید که نامزد‌تان نشانه‌های بالا را در رفتارهایش نشان می‌دهد یا خیر و بعد وجود آن‌ها را در رفتارهای خودتان بررسی کنید.

مهم نیست که از نظر بقیه فردی که انتخاب کرده‌اید چقدر شگفت‌انگیز یا ایده‌آل است، مهم این است که این فرد چقدر به معیارهای خود شما نزدیک باشد و البته اینکه از مرزبندی‌ها و خط قرمز‌های‌تان هم عبور نکند

نشانه دوم: اولویت‌های مشترک

همه ما ایده‌آل‌هایی در ذهن‌مان داریم که از بچگی، ‌وقتی صحبت ازدواج در آینده می‌آید، در ذهن‌مان چرخ می‌زنند. از ویژگی‌های ظاهری‌ای مثل قد و وزن گرفته تا شرایط مالی، تحصیلات و خصلت‌های رفتاری. اولویت‌گذاری آدم‌ها برای این ویژگی‌ها یکسان نیست. یکی به شأن اجتماعی اهمیت بیشتری می‌دهد و یکی به خلق‌وخو؛ یکی خانواده برایش مهم است و یکی هم پول.

1.برای انتخاب همسر، به الگوهای دیگران نگاه نکنید و سعی کنید که این موضوعات مهم را از نظر خودتان دسته‌بندی کنید.

2.مهم نیست که از نظر بقیه فردی که انتخاب کرده‌اید چقدر شگفت‌انگیز یا ایده‌آل است، مهم این است که این فرد چقدر به معیارهای خود شما نزدیک باشد و البته اینکه از مرزبندی‌ها و خط قرمز‌های‌تان هم عبور نکند.

3.اگر به یک مورد خاص فکر می‌کنید و برای ازدواج فردی را بررسی می‌کنید، اول 10 ویژگی مهمی که برای‌تان در اولویت قرار دارند را روی کاغذ بیاورید و بعد در مورد ایده‌آل بودن یا نبودن این فرد تصمیم بگیرید. حتی اگر او 7 ویژگی از این 10 تا را داشته باشد، می‌تواند یک همسر مناسب برای شما باشد. تا اینجای کار 50 درصد مشکل حل شده. حالا وقت آن است که از این همسر آینده هم بخواهیم اولویت‌هایش را روی کاغذ بنویسد و ببیند که آیا شما هم می‌توانید همسر اید‌آلی برایش باشید یا نه!

نشانه سوم: از خط قرمز‌ها نمی‌گذرد

در هر ارتباطی خط قرمز‌هایی هست که شکسته شدن‌شان همه چیز را به هم می‌ریزد و البته محدودیت‌های همه ارتباط‌ها مثل هم نیستند. وقتی هم که پای زندگی مشترک به میان بیاید، خط قرمز‌ها پیچیده‌تر و گاهی هم غیرقابل عبورتر می‌شوند و به همین دلیل یکی از اصلی‌ترین نشانه‌هایی که به شما می‌گوید یک مرد، همسر ایده‌آل شماست، احترام به همین خط قرمز‌هاست. این خطوط قرمز ممکن است حریم روابط کلامی و فیزیکی، صداقت، حریم خانواده، رازداری و... باشد.

1.بعضی از خط قرمز‌ها در همه ارتباط‌ها مثل هم هستند و بعضی‌های دیگر هم تنها در مورد زندگی مشترک شما صادق هستند. پس اگر او می‌خواهد برای‌تان بهترین همسر دنیا باشد، باید هر دوی این مسیرهای ممنوعه را بشناسد و به آنها احترام بگذارد.

2.یک همسر ایده‌آل نباید تنها و تنها از مسیرهایی که خودش درست می‌داند عبور کند بلکه باید نگاهی به مفهوم درست در ذهن شما بیندازد و در صورتی که می‌بیند انجام یک کار به تصور ذهنی شما در موردش آسیب می‌زند، از انجام دادنش دست بردارد.

3.شما هم در این مورد یک وظیفه دارید. درست است که بسیاری از این مرزبندی‌ها جزو کلیشه‌هایی هستند که همه مردها از آن باخبرند اما اگر مورد دیگری در ذهن‌تان وجود دارد، انتظار نداشته باشید که مرد‌تان آن را حدس بزند بلکه با توضیح آن موضوع و بیان دلایل‌تان، اهمیت این خط قرمز را بازگو کنید و از او بخواهید که به این محدودیت احترام بگذارد.

همه ما دوست داریم بهترین باشیم و اگر مقابل فردی بنشینیم که دوستش داریم و نگران از دست دادنش هستیم، دوست داریم خودمان را به‌مراتب بهتر از خود واقعی‌مان جلوه دهیم و ضعف‌ها و شکست‌های‌مان را در مقابلش پنهان کنیم. اما در یک رابطه ایده‌آل شما هیچ نیازی به پنهان کردن خود واقعی‌تان نخواهید داشت

نشانه چهارم: اجازه می‌دهد خودتان باشید

همه ما دوست داریم بهترین باشیم. بهتر از چیزی که هستیم و حتی بهتر از چیزی که در توان‌مان هست. به خصوص اگر مقابل فردی بنشینیم که دوستش داریم و نگران از دست دادنش هستیم، دوست داریم خودمان را به‌مراتب بهتر از خود واقعی‌مان جلوه دهیم و ضعف‌ها و شکست‌های‌مان را در مقابلش پنهان کنیم. اما در یک رابطه ایده‌آل شما هیچ نیازی به پنهان کردن خود واقعی‌تان نخواهید داشت.

1.می‌دانید او شما را همان‌طور که هستید دوست دارد و حتی اگر هزار زن قدرتمند‌تر و داناتر از شما مقابلش ظاهر شوند، ‌باز هم شما را انتخاب می‌کند.

2.این حس به شما اعتماد به نفس می‌دهد و نمی‌گذارد که با حسادت، ترس‌ها و بی‌اعتمادی‌های بی‌مورد یا احساس ناامنی، زندگی مشترک‌تان را خراب کنید.

نشانه پنجم: از شما دفاع می‌کند

گرچه بهترین حالت ممکن این است که ازدواج شما همه را خوشحال کند و کوچک‌ترین سردی و مشکلی در این مسیر پیش نیاید اما نباید فراموش کنید که این حالت رویایی همیشه هم اتفاق نمی‌افتد. تفاوت‌های خانوادگی، تفاوت در انتظارها و سبک زندگی و بسیاری عوامل دیگر می‌تواند انتقاد دیگران را متوجه شما و تصمیم مشترک‌تان کند.

1.اگر او همسر ایده‌آل شما باشد، با شنیدن این داوری‌ها و گوشه کنایه‌ها از تصمیمش دلسرد نمی‌شود و برای راضی کردن دیگران، به فکر تغییر برنامه‌هایش نمی‌افتد.

2.شاید شما 2 نفر با گرفتن یک تصمیم مشترک بتوانید راه را برای این ازدواج هموارتر کنید اما یک مرد ایده‌آل هرگز بار این تغییرات را به دوش شما نمی‌اندازد و با قرار دادن‌تان در برابر دیگران، به‌دنبال حاشیه امنی برای خودش نمی‌گردد.

نشانه ششم: حس‌تان به شما می‌گوید...

حتی اگر او تمام نشانه‌هایی که یک همسر ایده‌آل باید داشته باشد را دارد، باز هم به معنای این نیست که او مردی است که برای آرامش شما آفریده شده است. با وجود بررسی تمام این موضوعات، دست آخر باید به این فکر کنید که چه حسی درباره این مرد دارید.

آیا هر زمان که او را می‌بینید احساس شوق و هیجان سراغ‌تان می‌آید؟ آیا بعد از هر دیدار، با اشتیاق منتظر گذاشتن قرار بعدی می‌مانید؟ آیا وقتی صحبت از ازدواج می‌شود، دل‌تان می‌خواهد که زود همه‌چیز جفت‌وجور شود و برای همیشه در کنار او باشید؟

اگر پاسخ شما به این سوال‌ها منفی است اما وقتی دو‌دو‌تا چهارتا می‌کنید، می‌بینید که او ایرادی ندارد که بخواهید به خاطرش از ازدواج صرف‌نظر کنید، ‌دست نگه‌دارید!

حسی که شما باید به همسر آینده‌تان داشته باشید، بسیار مهم است ، حسی که اگر نباشد، ‌با وجود تمام ویژگی‌های مثبت هم نمی‌تواند شما را به ماندن در یک زندگی دلگرم کند.

چگونه با سوالات جنسی فرزندانمان روبرو شویم

برخی از پدر و مادران به دلیل عقاید و بینش های خود علاقه ای به صحبت درباره ی مسائل و آموزه های جنسی ندارند زیرا اعتقاد دارند که ارائه ی اطلاعات در این زمینه، موجب بیداری غریزه ی جنسی می شود

آموزش های زود هنگام و ناشیانه مسائل جنسی به کودکان و نوجوانان، گاه آنان را چنان دچار دلهره و اضطراب می کند که اصول بهداشت روانی خانواده را خدشه دار می سازد از طرف دیگر، اگر این آموزش ها دیر هنگام، ناکافی و غیرواقعی باشند، نمی توانند مفید واقع گردند.
اگر پدر و مادر بتوانند به پرسش ها و کنجکاوی های جنسی فرزندان خود پاسخ های مناسب و سنجیده بدهند می توانند مانع انحراف فکری، سرکوب جنسی و منفی کاری آنان شوند.
پدر و مادر و مراقبان نزدیک کودکان می توانند با برقراری رابطه ای دوستانه، همراه با اعتماد و احترام، درباره مسایل و موضوعات مختلف از جمله امور جنسی، اطلاعات و آگاهی لازم و صحیحی به آنان دهند.

توصیه هایی که والدین به فرزندان شان ( چه دختر و چه پسر ) می کنند، باید شامل اطلاعات و دانسته هایی درباره روابط انسانی، هویت جنسی، رعایت مسائل بهداشتی، مهارت های زندگی، ارزش ها و اخلاقیات انسانی، بیان احساسات و نیازها، تصمیم گیری های مسوولانه و حفظ و افزایش عزت نفس آنان باشد.
کودکان، نیازمند شرایط و موقعیت هایی اند که بتوانند مهارت های اساسی زندگی را براساس اصل احترام گذاشتن به اخلاقیات و دیدگاه های خانوادگی بیاموزند و تجربه کنند. پایه ریزی ارزش های سالم اخلاقی در خانواده به بچه ها کمک می کنند در هنگام بلوغ و نوجوانی، بهتر تصمیم بگیرند و مسوولیت زندگی شان را بپذیرند.
فراگیری موضوعات جنسی مانند سایر درس ها، باید به تدریج و گام به گام باشد گفت وگو و پاسخ گویی به پرسش های جنسی فرزندان هم باید متناسب با سن، شیوه ی آموزش و درک آنان باشد.
برخی از پدر و مادران به دلیل عقاید و بینش های خود علاقه ای به صحبت درباره مسائل و آموزه های جنسی ندارند زیرا اعتقاد دارند که ارائه اطلاعات در این زمینه، موجب بیداری غریزه جنسی می شود، در حالی که هر چه اطلاعات در این زمینه، بیش تر و صحیح تر باشد فرزندان، رفتارهای جنسی آگاهانه تری از خود بروز می دهند.
پدر و مادر بهتر است هنگام صحبت در مورد مسائل جنسی، به رفتارهای خود توجه بیشتری داشته باشند با اخم کردن یا عصبانی شدن، موجب نشوند فرزندان شان دیگر رابطه صمیمانه ای با آنان نداشته باشند و برای آگاه شدن، از دیگران اطلاعات بگیرند یا در صدد سرکوب سوالات خود برآیند.

چگونه با سوالات جنسی فرزندان رو به روشویم؟
کودکان
_ درباره اعضای مختلف بدن و کارکرد هر یک، توضیحات ساده و قابل فهمی به کودک بدهید.
_ کودک را در آغوش بگیرید و اجازه دهید علاقه و محبت شما را از این طریق درک کند.
_ به تدریج به فرزندتان تفاوت و خصوصی بودن بعضی از اندام های بدنش را یاد بدهید.
_ سعی کنید وقتی درباره ی این اعضا صحبت می کنید، احساس گناه یا شرمساری نداشته باشید.
_ کودک را تشویق کنید اگر سوالی در این مورد دارد، از شما یا افراد قابل اطمینان خانواده بپرسد.

نوجوانان
_ در باره بلوغ و تغییراتی که نوجوانان در این سن دچار آن می شوند، اطلاعات کافی به فرزندان بدهید و بگویید که این تغییرات، عادی و طبیعی ست.
_ در این دوره دختران حالات خود را زودتر بروز می دهند اما پسران دچار عصبیت ها و پرخاش گری های شدید می شوند. حمایت، ایجاد امنیت روانی و حضور دائم در کنار نوجوانان می تواند مانع بروز بسیاری از انحرافات، کج روی ها، بزهکاری ها و آسیب های اجتماعی شود.
_ به حریم خصوصی فرزندتان، در حالی که سعی می کنید رابطه ی نزدیک و صمیمانه ای با او داشته باشید، احترام بگذارید.
_ تذکر این نکته به نوجوان ضروری ست که تغییرات جسمانی بدن او، همراه با تغییرات عاطفی، شناختی و رفتاری خواهد بود و تمام این حالات، هیجانات و احساسات او، کاملاً طبیعی ست.

بیان شفاف و واضح دیدگاه ها و نگرش های خانواده درباره ی اهمیت دادن به موازین و مقررات زندگی مشترک، از اهمیت زیادی برخوردار است. فرزندان باید بدانند تا زمانی که توانایی تصمیم گیری برای آینده شان را ندارند و قادر به پذیرش مسوولیت های سنگین خانه و خانواده نیستند، از ازدواج های تا به هنگام و برقراری روابط نزدیک تر با افراد غیر هم جنس خود بپرهیزند.

چه کنیم تا کودکمان خوش ذوق شود

ذهن انسان برای رسیدن به رشد و شکوفایی و درنتیجه خلاقیت، باید از دوران کودکی پرورش یافته و آماده‌ی پذیرش مسؤولیت‌های بعدی ‌گردد. انسان از زمان کودکی، کارهای بزرگی را فرا‌گرفته و به‌صورت اتوماتیک‌ به پرورش و گسترش آن‌ها می‌پردازد.

پدر و مادران با آموزش‌هایی هم‌چون خواندن، صحبت‌کردن، نوشتن، همکاری و هم‌سازی با دیگران، عشق و محبت، خودباوری و خواستن و توانستن، در شکوفایی و باروری کودک، نقشی تعیین‌کننده دارند. باید از زمانی که کودک می‌خواهد مانند پدر، کتاب به‌دست گیرد و مطالعه کند و مایل است با کمک مادر، اطاقش را منظم و تمیز نگه دارد، او را تشویق به پذیرش مسؤولیت نمود.
گاهی دیده شده که والدین در مقابل خواست به‌حق کودک برای قبول مسؤولیت، درست رفتار نمی‌کنند و حتی فرصت ابراز وجود را با گفتن جملاتی چون «تو هنوز بچه‌ای، دست نزدن، دخالت نکن، برو یک گوشه بنشین، آرام باش و جست‌و‌خیز نکن، سؤال زیادی نپرس و...» از او سلب می‌کنند. چنین رفتاری، حاصلی جز بی‌ارادگی، احساس سرشکستگی، بدبینی، عدم پویایی و شکوفایی، انزوا و گوشه‌گیری، فقدان حس همکاری با دیگران، خراب‌کاری، ترس و اضطراب از زندگی و... دربر ندارد.

بهترین برخورد در برابر کودک، این است که به او فرصت انجام دهیم و اگر شکست خورد، با دادن فرصت دوباره و تشویق، به او برای جبران کمک کنیم؛ اگر نتوانست کاری را انجام دهد، به او اطمینان دهیم که تو می‌توانی؛ اگر افتاد، دستش را بگیریم تا بلند شود. همان‌طور که خودمان در کودکی مورد حمایت و تشویق پدر و مادرمان بودیم، باید دقت کنیم که تربیت فرزندمان نیز نباید به‌گونه‌ای باشد که اراده و خلاقیت را از او بگیرد.

کمک به معنای واقعی آن، راهنمایی و ایجاد نیرو و انرژی است. ایجاد این انگیزه در کودک، از سن سه‌سالگی آغاز می‌شود و او از همین سن، به‌تنهایی کارهای خود را انجام می‌دمد، تخت خود را مرتب می‌کند، لباس می‌پوشد، اتاقش را تمیز نگه‌می‌دارد و...

با افزایش سن کودک، باید وظایفی را بر عهده‌اش بگذاریم تا مایه‌ی شادی و نشاط او شده و حس اعتماد و توانایی در او، رشد یابد. در این‌صورت، کودک با یک نظم و انضباط فکری، آشنا می‌شود که در تمام طول زندگی، به یاری‌اش خواهد آمد.

ما باید در زمان‌ها و مکان‌های مختلف، فرصت انجام کارها را به کودک بدهیم، هرچند که انجام کار، به‌کندی صورت‌گیرد.

در سنین کودکستان و دبستان، از کودک بخواهیم با مشاهده‌ی عکس‌ها و مناظر، چه در کتاب‌ها و مجلات و چه در محیط پیرامون خود، برای ما شرح و توضیح دهد و یا داستان کوتاهی بسازد. ما با این کار، کمک شایانی به پرورش ذهن و قدرت‌ تخیل کودک کرده‌ایم و او را از حالت خمودگی، به فعل درآورده‌ایم و از او موجودی متکی‌به‌خود ساخته‌ایم.

باید با فراهم آوردن محیطی آرام و شادی‌بخش، زمینه را برای بارور شدن خلاقیت‌های او مهیا کنیم. برخورداری از خواب و استراحت کافی، محیط بدون استرس، برنامه‌های شاد آموزشی، روابط دوستانه با والدین و دیگران، تغذیه‌ی سالم و مقوی، امیدواری به آینده، کسب معنویت و ایمان مذهبی، نقش سازنده و مهمی در نوآوری و ابتکار و خلاقیت کودک دارد. بدون در نظر گرفتن این عوامل، منتظر واقعه‌ی جدیدی به‌نام کودک خلاق نباشید.

محیط خانواده و محیط تحصیلی که تعامل بین کودک و پدر و مادر و مربی و هم‌سالان است، می‌تواند از شاخص‌های مهم ایجاد و رشد تفکر خلاق باشد. والدین ناآگاه، با تصور این‌که حافظه‌ی کودک در همین اندازه می‌باشد و دیگر نیازی به پرورش ذهن او نمی‌بینند، راه‌های بارور شدن استعدادها را از کودک خود سلب می‌کنند.

کودک با توانمندی ذهنی و روانی بسیار بالا، دارای تفکر خلاق است. پدر و مادرانی که بین جنسیت کودک، تمایز قائل می‌شوند و اعتقاد به مقررات دست‌وپاگیر دارند، تمایلات خلاقانه‌ی فرزندشان را فراموش کرده‌اند. این اجازه را به فرزند خود بدهید تا به تخیل بپردازد زیرا تخیل، اساس خلاقیت است و محکوم‌کردن خیال‌پردازی کودک و اصرار بر واقع‌بین بودن او، نگاهی پر‌اشتباه و آفتی مهلک می‌باشد.

وقتی کودک، خود را نویسنده‌ای بزرگ می‌بیند و به خلق شخصیت‌های داستان می‌پردازد، به او میدان دهید. کودکانی که در محیط خانواده با آزادی و امنیت خاطر و پذیرش خطرات رشد کرده‌اند، از شکست ترسی ندارند. انتقادات پشت‌سر هم والدین در برابر اشتباهات کودک، در او ایجاد ترس می‌کند تا جایی که در ابراز عقیده و حتی سخن گفتن، دچار ترس و اضطراب می‌گردد و موجب پدید آمدن رفتارهای نابه‌هنجار در آینده می‌گردد اما کودکان با اعتماد‌به‌نفس بالا، اندیشه‌ها‌ی جدیدی خلق می‌کنند زیرا در محیط خانواده، با آزادی و امنیت خاطر و پذیرش خطرات و حوادث رشد کرده‌اند و از شکست، ترسی به خود راه نمی‌دهند و با این باور، طرح‌ها و ایده‌های سازنده ارائه می‌‌دهند.

والدین ناآگاه، همیشه از کودک انتظار رفتارهای بیش از سن او دارند که به روند رشد اجتماعی کودک ضربه زده و آن را مختل می‌سازد. توقعات خارج از توان کودک، او را گوشه‌گیر و منزوی کرده و از پدر و مادر دور می‌گرداند. شناخت علایق کودک و تقویت آن‌ها، از مهم‌ترین وظایف پدر و مادر و مربیان است.

تقویت‌کننده‌های روحی و روانی و محیطی، خط بطلانی بر تمامی تصورات اشتباهی‌ست که «کودک، توانایی رشد و شکوفایی و خود‌باوری را ندارد!»

کودک خود را شاد تربیت کنید

کودک خود را شاد تربیت کنید
 

مهارت‌های ارتباطی کلید رشد شخصیت اجتماعی کودک محسوب می‌شود و به تدریج مهارت‌های رفتاری ارتباط با دیگران را می تواند می‌آموزند از طریق ارتباط با والدین، دوستان، فامیل و ... بیاموزد.

گوشه‌گیری کودکان و انزواطلبی از دوستان، اقوام و آشنایان نشانه اجتماعی نبودن آنان تلقی می‌شود،‌ اما مشکلی جدی به نظر نمی‌رسد! به نظر اغلب والدین، گوشه‌گیری در اصطلاح به غریبی کردن تعبیر می‌شود و به تدریج رفع خواهد شد. با این حال گوشه‌گیری تنها نشانه اختلال در رشد شخصیت اجتماعی کودک نیست.

ناسازگاری، بدخلقی، رفتارهای هیجانی به ویژه میان جمع، زودرنجی، خجالتی بودن، قهر کردن مکرر و بی‌دلیل، مرافعه هنگام بازی با گروه همسالان و... نیز می‌تواند نشانه اجتماعی نبودن باشد و دردسرساز شود.

کودکان به تدریج مهارت‌های رفتاری ارتباط با دیگران را می‌آموزند و شخصیت اجتماعی آنان از طریق ارتباط با والدین، اعضای خانواده، اقوام و دوستان و همچنین حضور در مدرسه مرحله به مرحله رشد می‌کند، اما عوامل بسیاری نیز این رشد را متوقف می‌سازد و انسان اجتماعی درون کودک، نوجوان یا حتی جوان را کوچک‌تر از سن واقعی‌اش نگه می‌دارد.

اختلال رشد اجتماعی کودک زندگی آینده وی را با نابسامانی و عقده‌های روانی پیچیده مواجه می‌کند و از شانس وی برای برخورداری از یک زندگی سالم و مولد و دستیابی به موفقیت‌های فردی و اجتماعی می‌کاهد.

الگوهای اجتماعی شدن

مهارت‌های ارتباطی کلید رشد شخصیت اجتماعی کودک محسوب می‌شود. دکتر مینا حمیدی، متخصص علوم تربیتی در این باره به یادگیری مهارت‌های ارتباطی از طریق الگوهای عملی اشاره می‌کند و می‌افزاید: «کودک از 3 سالگی به تدریج از رفتارهای غریزی دور می‌شود و از مهارت‌های اکتسابی در رفتارش استفاده می‌کند. وی از طریق مشاهده کردن می‌آموزد که میان روابط افراد مختلف با یکدیگر مناسبات نسبتاً ثابتی وجود دارد و تلاش می‌کند از این مناسبات الگوبرداری کند. احترام به بزرگ‌ترها، اظهار محبت، دست دادن و احوالپرسی و رفتارهای خاصی که از والدین و اعضای خانواده مشاهده می‌کند دنیای جدیدی پیش روی کودک می‌گشاید تا رفتارهای اجتماعی‌اش را گسترش دهد و به قول معروف همرنگ جماعت باشد. مهارت‌های اجتماعی شدن در کودکان از مشاهده الگوهای رفتاری اطرافیان ناشی می‌شود و به همین دلیل است که کودک را آینه رفتار والدین می‌دانند. کودک احترام گذاشتن، منظم بودن، محبت کردن، نحوه سخن گفتن و حتی شیوه بازی کردن را از والدین می‌آموزد.

در حقیقت مناسبات خانوادگی را باید پایه مهارت‌های اجتماعی کودک دانست.» وی نقش خواهر و برادر بزرگ‌تر را در فرآیند اجتماعی شدن کودک بسیار پررنگ می‌داند و توضیح می‌دهد: نتایج یک تحقیق در حوزه علوم رفتاری نشان می‌دهد ارتباط و الگوپذیری کودک از خواهر و برادر بزرگ‌تر در خانه تأثیری مستقیم و ملموس در رشد مهارت‌های اجتماعی وی دارد. چون اعضای خانواده برای کودک الگوهای بی‌چون و چرا و قابل اعتمادی هستند و آنچه کودک در محیط خانه یاد می‌گیرد در وجودش نهادینه می‌شود. در مقابل تک‌فرزندها مهارت‌های اجتماعی کمتری دارند، چون الگوهای محدودتری برای یادگیری رفتار اجتماعی در اطراف خود می‌یابند. نقش گروه همسالان نیز در این زمینه مهم است. کودک دوستانش را همنوع خویش می‌داند و با آن‌ها احساس هم ذات‌ پنداری دارد. این ارتباط افقی در مقابل ارتباط عمودی با بزرگ‌ترها در ذهن و روان کودک بستر مناسبی برای یادگیری و پذیرش مهارت‌های اجتماعی ایجاد می‌کند. ارتباط با گروه همسالان از حدود 10 سالگی تا پایان دوره بلوغ به شدت عاطفی و تنگاتنگ می‌شود و گاه کودک در بسیاری مسائل خود را جزو گروه و نه فردی مستقل می‌پندارد.


اولین وظیفه والدین درباره مهارت‌های اجتماعی کودک ارائه الگوهای رفتاری مناسب به وی از طریق رفتار درست خویش است.

پس از آن باید رابطه کودک با اعضای خانواده به ویژه سایر فرزندان را اصلاح کرد تا الگوی های قابل اعتماد به الگوهای منفی تبدیل نشوند. دیگر این که باید به گروه دوستان کودک به ویژه در ابتدای بلوغ احترام ویژه قائل شد.

برای کودکان در این سنین بد گفتن از دوستان توهین به شخصیت و انتخاب خودشان محسوب می‌شوند و اغلب نیز در مقابل والدین طرف دوستانشان را می‌گیرند و به هر طریق ممکن حتی با روش‌های منفی و پرخاش‌جویانه از آنان حمایت و رفع اتهام می‌کنند.

دخالت و توقع

صحبت با کودک درباره نحوه رفتار با دیگران و تذکر نکات منفی و مثبت رفتارهای وی، بهبود نقش حمایتی والدین، آزادی نسبی در برقراری روابط اجتماعی، ارتقای شناخت کودک نسبت به محیط‌های اجتماعی و مناسبات ویژه آن‌ها و اجازه دادن به وی برای پرداختن به بازی‌های فکری و بدنی با گروه همسالان مهم‌ترین عواملی هستند که این متخصص علوم تربیتی در رشد شخصیت اجتماعی کودکان ضروری می‌داند.

دکتر حمیدی همچنین می‌افزاید: در شرایط عادی اجتماعی شدن فرآیندی طبیعی و متناسب با خواست و تمایل کودک است. مشکل از جایی شروع می‌شود که موانعی این روند را مختل می‌کنند. این موانع می‌توانند بسیار ساده ولی تأثیرگذار باشند.

گاه رفتاری که از سوی والدین عادی و حتی روزمره تلقی می‌شود بر روان کودک تأثیری منفی می‌گذارد و به اشکال مختلف او را از یادگیری و به کار بردن مهارت‌های اجتماعی بازمی‌دارد. دخالت‌های نابجا و توقع زیاد در این حوزه یک نارسایی رفتاری شایع محسوب می‌شود.

ممکن است والدین حتی در کوچک‌ترین مسائل مربوط به کودک نظیر انتخاب رنگ لباس نیز دخالت کنند و از این که نظر خود را به کودک تحمیل سازند ابایی نداشته باشند. کسب مهارت‌های اجتماعی به نوعی به خودآگاهی و خودباوری نیاز دارد که کودک از طریق استقلال شخصیتی به آن دست می‌یابد. هنگامی که کودک امتناع کردن و نه گفتن را می‌آموزد سنگ بنای استقلال شخصیتی وی گذاشته می‌شود.

در مقابل اگر والدین حق انتخاب و آزادی رای وی را سلب کنند کودک به فردی وابسته و پیرو تبدیل می‌شود که از خودباوری کافی برای یادگیری مهارت‌های اجتماعی و آزمون و خطای رفتارهای متنوع با دیگران برخوردار نیست. توقع‌ها نیز اغلب دردسرسازند. ممکن است توقع والدین برای به نمایش گذاشتن رفتاری شایسته از فرزندشان در یک جمع فامیلی به امر و نهی‌های شدیدی برای وی منجر شود که در تصور کودک حضور در میان دیگران را امری دشوار و حتی غیرممکن جلوه دهد.

اثرات حمایت عاطفی

اغلب متخصصان علوم رفتاری حمایت عاطفی از کودک طی مراحل رشد را در شکل‌گیری شخصیت اجتماعی وی موثر می‌دانند. با این حال افراط و تفریط در این حوزه عادتی فراگیر است.


حمایت بیش از اندازه کودک را وابسته و منفعل بار می‌آورد و اجازه بروز مشخصه‌های رفتاری و تعامل با دیگران را از وی سلب می‌کند.

در مقابل ارضا نشدن نیازهای عاطفی مهارت‌های اجتماعی کودک را حول محور محبت‌جویی و حتی ترحم‌طلبی شکل می‌دهد. نیازهای عاطفی شدید عقلانیت را از رابطه فرد با دیگران می‌زداید و او را آسیب‌پذیر می‌سازد. اگر کودک یا نوجوانی عاطفه را در خانه نیابد در جامعه به دنبال آن خواهد گشت و در این مسیر دام‌های هولناکی را پیشروی خود خواهد یافت.

نکته دیگر در حوزه مهارت‌های رفتار اجتماعی به مشکل بیش‌فعالی باز می‌گردد. بیش فعالی کودکان عارضه‌ای است که باید از طریق مشاوره متخصصان و با روش‌های دارویی برطرف شود.

درمان نشدن بیش‌فعالی عوارض منفی آن را در تمام دوران عمر گریبانگیر مبتلایان می‌سازد و چه بسا زندگی فرد را به کلی تباه و نابود گرداند. بیش‌فعال‌ها با مجموعه‌ای از عوارض روحی و روانی، ضعف‌های ارتباطی، اختلالات شخصیتی و... مواجه می‌شوند که مشمول مرور زمان نخواهند شد.

ضعف مهارت‌های ارتباطی و اختلال در رشد سالم شخصیت اجتماعی کودکان می‌تواند آنان را در آینده به فردی بزهکار، پرخاشگر، منزوی و مطرود، اجتماع ستیز یا مبتلا به بیماری‌های روانی تبدیل کند. ناگفته نماند بنابه اصول اثبات‌شده افراد موفق کسانی هستند که مهارت‌های ارتباطی و اجتماعی بیشتری دارند و از این طریق برتری‌های خود را نسبت به دیگران آشکار می‌سازند.

چه کنیم کودک‌مان پر جنب و ‌جوش شود

فراموش نکنید به هیچ عنوان نباید فرزندتان را مجبور به انجام کاری کنید، چون به احتمال بسیار زیاد تاثیر منفی این عمل‌تان را دریافت می‌کنید.
فراموش نکنید به هیچ عنوان نباید فرزندتان را مجبور به انجام کاری کنید، چون به احتمال بسیار زیاد تاثیر منفی این عمل‌تان را دریافت می‌کنید. در عوض خلاقیت به خرج دهید و با توجه به روحیات و شرایط خانوادگی‌تان راه‌های مناسب، شاد و هیجان‌انگیزی را برای آشنایی فرزندتان با تمرینات بدنی انتخاب کنید و سپس آنها را به صورت مداوم و متناوب برای فرزندتان اجرا کنید.

مهارت‌های حرکتی جابه‌جایی


این مهارت‌های حرکتی آنهایی هستند که با انجام‌شان پاهای فرزندتان او را از نقطه‌ای به نقطه‌ای دیگر جابه‌جا می‌کند. این مهارت‌ها به ترتیبی که کودک آنها را یاد می‌گیرد، عبارتند از: راه رفتن، دویدن، پرش کوتاه، پریدن، فرار، دویدن تند، دویدن به اطراف و جهش. بچه‌ها تا یک سالگی راه رفتن را می‌آموزند و تا حدود 3 سالگی سایر مهارت‌های حرکتی جابه‌جایی را یاد می‌گیرند. البته کمک بزرگ‌ترها هم در آموختن این مهارت‌ها بسیار اهمیت دارد.

نقش این مهارت‌ها: با انجام این کارها استقامت کودک بیشتر می‌شود، زیرا با این مهارت‌ها او می‌آموزد عضلات بزرگ خود را تقویت کند.

تقویت این مهارت‌ها با بازی:


ادای حیوان مورد علاقه‌ات را دربیاور: از کوچولوی پیش دبستانی خود بخواهید مثل «آقا فیله» راه برود، مثل « عمه قورقوری» روی برگ‌های نیلوفر دریاچه بجهد یا مثل عقاب جنگل، پرهای خود را ( دست‌هایش را که می‌توانید با تکه‌ای ملحفه به او بال هم بدهید) بگشاید و تمام دره زیر پایش را بگردد.

ترانه‌های بچگانه را به عنوان موسیقی متن ایروبیک استفاده کنید: می‌توانید از این همه ترانه‌هایی که برای کودکان ساخته شده، مثل « یه روزی آقا خرگوشه، دوید و اومد تو کوچه....» ، « توپ قشنگم...» استفاده کنید و بگویید شعر را بلند بخواند و ماجرای شعر را برای‌تان اجرا کند. خودتان هم می‌‌توانید شعر بگویید! حتی می‌توانید بسته‌های موسیقی مخصوص کودکان را تهیه کنید یا موسیقی مورد علاقه فرزندتان را که از تلویزیون یا رادیو پخش می‌شود، ضبط کنید و هر روز به این بهانه او را به حرکت وادارید.


مهارت‌های تکنیکی- حرکتی


این مهارت‌ها قوای فکری و بدنی کودک را با یکدیگر درگیر می‌کند. عضلات کوچک کودک با فعالیت‌هایی از قبیل گرفتن یک قاشق یا مداد در دست تقویت می‌شوند و عضلات بزرگ کودک با در دست گرفتن یا پا زدن با اشیای بزرگ مثل توپ، طناب یا دوچرخه بهبود می‌یابند. حرکاتی مانند فشار دادن، هل دادن، کشیدن، بلند کردن، هدف‌گیری، پرتاب کردن، قل دادن توپ، پرتاب اشیا با دست به هوا و گرفتن آن بدون این‌که زمین بخورند، گرفتن توپ از فاصله، زدن توپ به زمین و گرفتن آن( مانند دریلب بسکتبال) در این دسته قرار می‌گیرند.

نقش این مهارت‌ها: فرزندتان با آموختن این مهارت‌ها می‌تواند عملکرد چشم‌ها، گوش و حرکات اندامش را با هم هماهنگ کند. برای بهبود این مهارت‌ها می‌توانید از قل دادن توپ به سمت فرزندتان شروع کنید و به او یاد دهید توپ را همان‌طور به سمت شما برگرداند و کم‌کم مهارت‌های دیگر را به او بیاموزید.


3تا6 ماهگی:


بوس و بغل:

فرزندتان را ببوسید و بغل و نوازش کنید. شکم و پشت او را ماساژ دهید تا گازهای معد‌‌ه و روده‌اش تخلیه شوند. ارتباط فیزیکی با کودک سبب می‌شود کودک به تکان دادن قسمت‌هایی که شما دست زده‌اید، تحریک شود.

به او لبخند بزنید:

به چشم‌های فرزندتان نگاه کنید و برایش بخندید تا ضمن ذوق و شوق بتواند اندام‌هایش را هم تکان دهد.

صدا تولید کنید:

با تکان دادن جغجغه یا وسیله‌ای صدادار شیرخوارتان را وادار کنید به سمت صدا برگردد.

بگذارید پیچ‌و‌تاب ‌ بخورد:

فرزندتان را از صبح تا شب نخوابانید. او را روی زمین بگذارید تا بتواند دور و برش را نگاه کند، دست‌و‌پا بزند و بجنبد. یادتان باشد نباید مدت طولانی او را در گهواره و صندلی ماشین قرار دهید. در این صورت کوچولو‌ی‌تان فرصت تحرک و تکامل پیدا نمی‌کند.

اسباب بازی‌های آویزی:

دور تخت یا گوشه اتاق محل امنی را درست کنید. سپس چند اسباب بازی جذاب و بی‌خطر را دور او آویزان کنید تا همان طور که به پشت خوابیده برای گرفتن آنها تلاش کند. کم‌کم به طور تصادفی و عمدی به اسباب‌بازی‌ها دست یا لگد می‌زند.


6تا9 ماهگی :


ورود به دنیای کوچولو:

مثل فرزندتان روی زمین قرار بگیرید و با او حرف بزنید و بازی کنید. با رنگ‌ها، اسباب‌بازی‌ها و شکل‌هایی که دارید با او بازی ‌کنید. همین‌‌طور حرف‌ها را به هم ببافید. توپ را به سمتش قل دهید و یادش بدهید او هم توپ را به سمت شما قل دهد.

از من برو بالا:

روی زمین دراز بکشید و اجازه دهید از شما بالا برود. او همچنین سعی می‌کند با تکیه به شما خودش را بالا بکشد و بایستد.

یوگا با بچه:

دراز بکشید و همان‌طور که فرزندتان را در دست گرفته‌اید، یوگا انجام دهید. برای آموزش این حرکات کتاب وجود دارد.

جورچین:

اسباب‌بازی‌های بی‌خطری به او بدهید که مجبور باشد تکه‌های آن را کنار هم به ترتیب جور کند یا تکه‌های کوچک را در طرفی دیگر بیندازد.

اگه می‌تونی منو بگیر:

وقتی کودک یاد گرفت چهار دست و پا راه برود، اسباب‌بازی‌هایش را کمی با فاصله بگذارید تا بتواند برای رسیدن به آنها حرکت کند.

از صدا نترسید:

چند کفگیر و قابلمه به فرزندتان بدهید تا برای خودش بازی کند و سر و صدا در بیاورد. بد اخلاق نباشید. کمی صدا اشکال ندارد، او از این کار خوشش می‌آید.


9 تا12 ماهگی:


کنارش بنشیند و بازی‌ کنید:

برایش توپ قل دهید و بگذارید از سرو کول‌تان بالا رود.

خزیدن بر موانع:

با صندلی و بالش و پتو برایش تپه، تونل، دره یا پله درست کنید تا برای تحرک مجبور به تفکر بیشتر هم بشود.

اسباب‌بازی‌های چرخ‌دار:

فرزندتان می‌تواند این اسباب‌بازی‌ها را دنبال خودش به این طرف ‌و آن طرف بکشد.

دست زدن و پا کوبیدن:

به او یاد بدهید چطور دست‌هایی را به هم بزند یا در هوا تکان دهد یا پاهایش را مثل جوجه اردک تکان دهد.


12تا18 ماهگی:


جعبه بازی:

دیواره یک جعبه کارتونی را سوراخ کنید. ( مثل پنجره) عاشق این می‌شود که بدود این طرف و آن طرف یا شما دنبالش کنید و او به پناهگاه کارتونی‌اش برود.

پاس بده بیاد:

به او یاد بدهید توپ را در هوا برای‌ شما پرتاب کند و توپ‌های شما را بگیرد.

کشش ‌و‌ رانش:

برایش اسباب‌بازی‌هایی بگیرید که چرخ داشته باشند تا بتواند آنها را هل دهد و دنبال خود بکشد.

ارابه یا سه چرخه:

اسب چوبی، ارابه یا سه چرخه‌ای تهیه کنید تا فرزندتان بتواند روی آنها بتازد.
قایم باشک: هر خانه‌ای جا برای قایم شدن دارد.

دنبال بازی:

در یک فضای بی‌خطر سعی کنید همدیگر را بگیرید.

 

 


18تا24 ماهگی


از این سن باید مراقب باشید فرزندتان روزی حداقل یک ساعت فعالیت بدنی دارد. شوت کردن توپ را یادش بدهید، به قسمت بازی پارک یا حیاط‌تان بروید و با هم توپ بازی کنید.

او را در کارهای سبک و کوچک منزل سهیم کنید. مثلا برداشتن رو مبلی‌ها، آوردن تلفن، جمع کردن اسباب‌بازی، ریختن لباس‌ها در سبد لباس‌های کثیف یا ماشین لباسشویی، چیدن نان در ظرف، جارو برقی کشیدن و...

به او جاروی دسته‌داری بدهید و بگویید می‌تواند اتاقش را خودش جارو کند. بگویید صبح‌ها بالشش را صاف کند.


خردسالی و پیش دبستانی


در این رده سنی دست‌تان بازتر است. حتما دقت کنید تنها زمانی محدود از وقت روزانه فرزندتان به تلویزیون و بازی کامپیوتری اختصاص پیدا کند، حتی اگر او را نزد پدربزرگ یا مادربزرگش می‌سپارید. فرزندتان را به کلاس‌های ورزشی ببرید و برایش از موفقیت‌هایی که می‌تواند با ادامه ورزش کسب کند، بگویید. حتما او را به پارک ببرید و بگذارید تحرک داشته باشد. دوچرخه‌سواری و شنا هم ورز‌ش‌های بسیار خوبی هستند. می‌توانید با خانواده‌هایی که فرزند هم سن شما دارند قرار بگذارید که هر روز به پارک بروید. به این ترتیب هم خودتان تحرک دارید هم فرزندتان.