زن و شوهر سنتی یا مدرن

زن و شوهر سنتی یا مدرن
 

منظور از یک زن سنتی ،زنی نیست که بافتنی می بافد ،بلکه زنی است که بافتنی بافتن را یکی از کارهای لازم زنانه می داند که چنانچه زنی آن را بلد نباشد در خور سرزنش است.اما زن مدرن بافتنی می بافد تا یک کار هنری کرده باشد.

زن و شوهر سنتی یا مدرن

زن و شوهر مدرن

بین دو روش سنتی و مدرن ،هیچ کدام نه تایید شده اند و نه قابل رد و تکذیب .بلکه هر دو معایب و محاسنی دارند که اگر از هر کدام خوبهایش را اتخاذ کنیم بهتر است .

سنتی و مدرن بودن ربطی به گذشته و حال ندارد .لزوما کسانی که در قدیم زندگی می کردند، همه سنتی نبودند و کسانی که امروزه مثلا در یک برج بلند در تهران زندگی می کنند ،مدرن نیستند.ضمن آنکه نه سنتی بودن ارزشمند است نه مدرن بودن .بلکه خوشبخت بودن و درست زیستن ارزش است.

هدف از این مقاله نیز طرح دو نوع طرز فکر در زندگی است تا با قیاس آن بتوانیم بهترین راههای زیستن را انتخاب کنیم.

 

سنتی ها بیشتر اسیر غالبها و رسم و رسوماتند. انعطاف پذیری کمتر ولی جدیت و مقاومت بیشتری دارند .در بین سنتی ها کمتر کسی پیدا می شود که جرات غالب شکنی و ابداع طرحی نو برای زندگی داشته باشد .اما مدرنها جسورتر و خلاق ترند .همین جسارت، اگر چه توانسته خیلی از قید و بندهای غیر ضروری را از دست و پای زندگیشان باز کند تا راحتتر به فعالیتهای مفید بپردازند ،از میزان خویشتنداری و مدارای آنها با دیگران نیز کاسته است .لذا قطع روابط فامیلی و عدم رسیدگی به اقوام را در بین مدرنها بیشتر شاهدیم.

مدرنها باید ضرورت با هم زیستن و مدارا را درک کنند تا از پیوندهای فامیلی بهتری برخوردار باشند.می توانند به جهت حفظ احترام دیگران و پرهیز از اختلافات تفرقه افکن ،در رسیدن به خواسته های غالب شکن خود با احتیاط و آهستگی حرکت کنند تا دیگرانی که هنوز به درک و رشد کافی در آن زمینه نرسیده اند به جای آنکه مقابلشان بایستند ،همراهشان شوند.

سنتی ها به تفکیک کارهای زنانه و مردانه اهمیت زیادی می دهند.نمی گوییم مرد سنتی در خانه به همسرش کمک نمی کند .می کند اما آن را لطفی به همسر می داند .در حالیکه در خانواده مدرن معمولا کارها ،جنبه ی زنانگی و مردانگی ندارند ، هر کدام به اندازه ی همت و حوصله خود در انجام کارهای خانه دخالت می کنند. لذا اگر در یک خانواده سنتی ،مرد منتظر است همسرش برای او چای بیاورد، در یک خانواده به روز، چای آوردن نوبتی یا امتیازی است؛ یعنی روزی که کار مرد زیاد بوده، زن خود را موظف به آوردن چای می داند.

لذا اگر چه در این زمینه مدرنها بهتر از سنتی ها رفتار می کنند،اما همین عدم تفکیک و تشخیص وظایف باب جدیدی برای اختلاف و بحث و جدل در زندگی مدرنها باز کرده است .

از مقایسه ی این دو مدل می توان نتیجه گرفت سنتی ها در تفکیک نقشها بهتر عمل کرده اند و مدرنها در داشتن ارتباطهای عاطفی تر.
از زن و شوهر های مدرن هم باید یاد بگیریم چگونه از نیروی کلمات در جهت داشتن گفتگوهای موثر استفاده کنیم.و یاد بگیریم با رعایت برخی مراسم عاطفی مثل تولد ها و روزهای خجسته زندگی لحظاتی را برای ابراز محبت در زندگی به وجود بیاوریم و زندگی را با همین عشق ورزیهای کوچک ،زیبا و دلنشین کنیم

تفکیک نقشها در بین سنتی ها در جهت تقویت ویژگیهای زنانگی و مردانگی پیش رفته است. با رعایت فاصله های زنانگی و مردانگی می توان از فاصله های عاطفی کم کرد و یکدیگر را در جهت بازسازی نقش مخصوص خود در زندگی یاری کرد.هر اندازه که زن به داشتن نقشهای زنانه و مادرانه خود بیشتر اهمیت بدهد ،مرد هم نقشهای مردانه اش را جدی تر می گیرد و به وظایفش مقید تر می شود. زنی که مثل یک مرد به انجام فعالیتهای شغلی می پردازد و به خانه داری توجهی با ظرافتهای فکری زنانه ندارد ،خانه اش جز یک ساختمان نیست.

مرد با کلاس امروزی ،اگر چه از ادبیات کلامی موثرتری برای برقراری ارتباط با زنها برخوردار شده است اما آن هیبت و اقتدار
زن و شوهر سنتی

مرد سنتی را از دست داده است مرد امروزی انعطاف پذیری بیشتری نسبت به همسر خود نشان می دهد اما مانند مرد سنتی خود را مسئول حمایت و تامین نیازهای زن نمی داند و بعضا از زنش انتظار کار کردن و پول درآوردن دارد.

بهتر این است که اولویت در انجام کارهای خانه با زنان باشد و اولویت در تامین خرجی خانواده با مردان باشد .اما مرد هر وقت فرصت دارد به زن کمک کند و زن هم به تناسب توان مالی اش برای خانواده اش فداکاری کند.

از زن و شوهر های مدرن هم باید یاد بگیریم چگونه از نیروی کلمات در جهت داشتن گفتگوهای موثر استفاده کنیم.و یاد بگیریم با رعایت برخی مراسم عاطفی مثل تولد ها و روزهای خجسته زندگی لحظاتی را برای ابراز محبت در زندگی به وجود بیاوریم و زندگی را با همین عشق ورزیهای کوچک ،زیبا و دلنشین کنیم.


بدیها و ظلمهای خانوادگی سنتی ها و مدرنها هم با هم تفاوتهای آشکاری دارد.در خانواده های مد روز ،خیانت به همسر و فرار از زیر بار مسئولیت خانواده بیشتر دیده می شود در عوض خرده جنایت های خانواده های سنتی بیشتر در محدوده خشونت نسبت به همسر و فرزندان و کم کردن آزادی آنهاست ..... .

هفت علت اشتباه در انتخاب همسر

هفت علت اشتباه در انتخاب همسر
 

اولین اصل انتخاب همسر این است که جوانان ما معمولا به هفت دلیل مهم اشتباه می‌کنند که به ترتیب دلایل اشتباه در انتخاب همسر به شرح ذیل می‌باشند.

 

1- تصمیم عجولانه برای ازدواج

تحقیقات زیادی در مورد رابطه بین مدت آشنایی و میزان موفقیت در زندگی زناشویی انجام شده است و اکثر این تحقیقات نشان داده اند که هر قدر مدت آشنایی بیشتر باشد احتمال موفقیت زناشویی بیشتر می‌باشد.

اکثریت ازدواج‌های عجولانه از روی رویا و خیال و بدون توجه به واقعیت‌ها می‌باشند. همه ی می‌دانیم که انسان، موجودی بسیار پیچیده است. سالها با یک فرد رابطه دوستی و همکاری داریم اما هنوز موفق به شناخت کامل او نشده ایم و در مشکلات و سختی هاست که می‌توانیم تا حدودی شخصیت طرف مقابل را بشناسیم. حال چگونه ممکن است که دوستی‌های یک ماهه یا دو ماهه و آن هم فقط در موقعیت‌های مساعد زندگی، بتواند به ازدواج موفقی منجر شود؟

 

اکثر این دوستیها و روابط فقط در محدوده تفریحات و تعریف و تمجید از یکدیگر خلاصه می‌شود و هرگز برای دو طرف، فرصت اینکه در موقعیت‌های واقعی همدیگر را بشناسیم به وجود نمی‌آید.

متاسفانه ازدواج‌های عجولانه و بدون شناخت، فقط به ازدواج‌های اول خلاصه نمی‌شوند. بسیاری از افراد که در ازدواج خود شکست خورده و از هم جدا شده اند بار دوم نیز برای رهایی از تالمات روحی انتخاب عجولانه دیگری انجام می‌دهند و به این ترتیب دوباره خود را در زندان روحی گرفتار می‌کنند.

اگر می‌خواهید یکی از بزرگترین دلایل شکست ازدواج‌ها را از میان بردارید، آنقدر صبر کنید تا دقیقا از هدفهای خود در زندگی مطلع شوید و بدانید که از ازدواجتان چه می‌خواهید


2- ازدواج در سنین کم

اشتباه دوم به علت ازدواج در سنین کم می‌باشد زیرا معیارهای انسان برای انتخاب همسر در طول سالهای اولیه جوانی پیوسته تغییر می‌کند اما در حوالی سنین 24 و25 سالگی معمولا این معیارها تثبیت می‌شوند. کسانی که در سنین کم ازدواج می‌کنند، اکثریت آنها از انتخاب خود پشیمان می‌شوند. اکثر این افراد بعد از اتمام دوره دبیرستان ازدواج کرده اند و با بالاترین سن و ورود به دانشگاه معیارهای آنها تغییر کرده و با افراد هم سطح خود آشنا شده و از ازدواج خود پشیمان شده اند.اما پشیمانی در این سن چه سودی دارد؟

نرخ طلاق در زوجهای زیر 20 سال بسیار بالاست و دانشمندان علوم اجتماعی به این نتیجه رسیده اند که کسانی که در سنین کم ازدواج می‌کنند، به ندرت آمادگی آن را دارند که مسئولیت‌های زندگی زناشویی را عهده دار گردند. و جوانها تا زمانی که خودشان را به خوبی نشناخته اند، نمی‌توانند همسر آنقدرها مناسبی برای خود انتخاب کنند.

بهترین سن ازدواج کدام است؟ باید گفت که به عوامل مختلفی بستگی دارد. بلوغ فکری، توانایی کسب درآمد،پیشرفت تحصیلی و غیره. اما از لحاظ آماری می‌دانیم که اگر جوانها قبل از 20 سالگی ازدواج نکنند ثبات زندگی زناشوئیشان بیشتر است. اگر می‌خواهید یکی از بزرگترین دلایل شکست ازدواج‌ها را از میان بردارید، آنقدر صبر کنید تا دقیقا از هدفهای خود در زندگی مطلع شوید و بدانید که از ازدواجتان چه می‌خواهید.


3- اشتیاق بیش از حد دختر، پسر، یا هر دو به ازدواج

اشتیاق بیش از حد به ازدواج، یکی از دلایل شکست ازدواج هاست. ازدواج تصمیمی است برای تمام عمر. تصمیمی است که به تفکر و تامل و مشورت‌های بسیار زیادی نیاز دارد اما وقتی فرد بیش از اندازه از خود هیجان و شوق نشان بدهد، توانایی تفکر و مطالعه را از دست می‌دهد. بسیاری از کسانی که به مراکز مشاوره مراجعه می‌کنند، بی صبرانه در انتظار دریافت جواب مثبت برای ازدواج خود هستند و در اکثر موارد نشانه‌های هشدار دهنده کاملا جدی را نادیده گرفته و به ازدواج اقدام می‌کنند.

اشتباه شدید اشخاص به ازدواج، دلایل مختلف دارد. بعضی‌ها نگرانند که طرف مقابل تغییر عقیده بدهد.این نگرانی سرعت ضربان قلب آنها را بالا می‌برد و به اقدام سریع تشویقشان می‌کند. از سوی دیگر ممکن است این اشخاص از تنهایی خسته شده باشند واز این رو شتاب به خرج می‌دهند.

ازدواج، ماجرایی جالب و هیجان انگیز است اما کسانی که بیش از حد تحت تاثیر هیجان ازدواج قرار می‌گیرند،متوجه مسئولیت سنگینی که ازدواج بر دوش آنها می‌گذارد نیستند.

 

4- انتخاب همسر برای راضی کردن دیگران

برای بعضی از افراد مشورت و نظرخواهی از دیگران بویژه والدین معنای دیگری پیدا کرده و از والدین خود می‌خواهند که برای آنها همسر انتخاب کند و یا اینکه اگر والدین به آنها فردی را پیشنهاد کردند حاضر نیستند از خواسته آنها سرپیچی کنند. اطاعت از اوامر و دستورات والدین، امری پسندیده و مثبت می‌باشد. اما این که فرد برای راضی کردن آنها از معیارهای خود بگذرد و براساس معیارهای والدین، همسر خود را انتخاب کند، عواقب وخیمی به دنبال دارد.

باید هشدار دهیم که: اگر اجازه بدهید دیگران به جای شما تصمیم بگیرند، یک عمر رنج و تالم را برای خود خریده اید.

پدر و مادر باهوش و مدبر، می‌توانند راهنما و مشاور خوبی در زمینه ازدواج باشند؛ با فرزندانشان مشورت کنند و تجربیات و مطالب مهم را در اختیار آنها قرار دهند اما انتخاب در هر صورت به عهده کسی است که قصد ازدواج دارد. در غیر این صورت مشکلاتی پیش می‌آید.لذا اگر والدین با ازدواج شما مخالفت می‌کنند، ابتدا دلایل آنها را گوش کنید و عمیقا در مورد آن فکر کنید؛ زیرا به هر حال والدین تجاربی دارند که به دست آوردن آنها به زمان زیادی نیاز دارد. اما اگر شما را برای ازدواج با فردی که تمایلی به اوندارید اجبار می‌کنند، باید سعی کنید با دلایل منطقی و موجه مخالفت خود را اعلام نمائید و آنها را با نظر خود هماهنگ نمائید. یعنی اینکه هرگز بنا به خواسته و تمایل والدین و خانواده تن به یک ازدواج اجباری ندهید از سوی دیگر همیشه سعی کنید روابط صمیمی خود را نیز با والدین و برادر و خواهرها حفظ کنید، زیرا ازدواج استرس‌ها و مشکلات خاصی به دنبال دارد که فرد در مواجهه با آنها شدیدا به کمک خانواده و اقوام نیازمند می‌باشد. همچنین جشن ازدواج وقتی لذت بخش خواهد بود که همه اقوام و خویشان و پدر و مادر کنار هم حضور داشته باشند.

 

5- شناخت ناکافی از یکدیگر

دانشجویانی که سال‌های آخر تحصیلات خود را می‌گذرانند معمولا از بین همکلاسی‌های خود همسر آینده را انتخاب می‌کنند. این افراد چهارسال در یک کلاس درس خوانده اند و تا حدود زیادی در موقعیت‌های مختلف رفتار همدیگر را مشاهده کرده اند و براساس شناخت متقابل همدیگر را انتخاب نموده اند. به این نوع ازدواج‌ها تا حدود زیادی می‌توان امیدوار بود، اما متاسفانه تعداد زیادی از دانشجویان تا سال آخر صبر نمی‌کنند و در ترم‌های اول و دوم و بدون شناخت واقعی از همکلاسیهای خود خواستگاری می‌کنند.

دانشجویانی که بدون شناخت و در سال‌های اول دانشگاه تصمیم به ازدواج می‌گیرند عقیده دارند که اگر مدتی صبر کنند تا شناخت حاصل شود، ممکن است فرد دیگری از دختر مورد علاقه آنها خواستگاری کند و به اصطلاح یک مورد خوب را از دست بدهند. اما آگاه باشید که موردهای خوب به یک یا دو مورد خلاصه نمی‌شوند. در هر گوشه دنیا شما می‌توانید دختری مناسب برای ازدواج پیدا کنید. مهم این است که با چه فردی تفاهم بیشتری داشته باشید و بتوانید به یک عشق و علاقه پایدار برسید.

ازدواج شما هر قدر خوب به نظر برسد با ده‌ها مشکل روبه رو می‌شوید که باید فکری به حال آن بکنید. هر تصوری جز این، ازدواج شما را به زحمت می‌اندازد


6- انتظارات غیر واقع بینانه

اکثر کسانی که برای مشاوره ازدواج مراجعه می‌کنند اشتیاق و شوقی وصف ناشدنی برای ازدواج دارند. وقتی از آنها علت اشتیاق را می‌پرسیم جواب می‌دهند که با ازدواج همه چیز حل می‌شود، تمام مشکلات ازبین می‌روند و ازدواج شادی و آسایش دائمی را به اومغان می‌آورد. اما به زندگی زوج هایی که قبلا ازدواج کرده اند نگاه کنید. آیا همه چیز آنها حل شده است؟ تمام مشکلات از بین رفته اند و شادی و آسایش دائمی دارند؟ وقتی فرد با تصوری غیر معمول زندگی را آغاز کند، معمولا تحمل مشکلات جزئی نیز برای او سخت‌تر می‌شوند. به همه آنها یادآور می‌شوم درست است که ازدواج،صمیمیت ها، شادی، لذت‌ها و تفریحات خاص خود را دارد، اما مشکلات زیادی هم دارد که باید خود را برای تحمل مشکلات و سختی‌های آن آماده کنیم. برای بسیاری از زوج‌ها تحمل مشکلات ازدواج به این علت دشوار است که خود را برای آن آماده نکرده اند.


در هر زمینه ای مشکلی پیش روی شماست. ازدواج شما هر قدر خوب به نظر برسد با ده‌ها مشکل روبه رو می‌شوید که باید فکری به حال آن بکنید. هر تصوری جز این، ازدواج شما را به زحمت می‌اندازد.

ازدواج برای شما استقلال به همراه دارد، قرار است با کسی زندگی می‌کنید که همفکر شماست و به شما عشق می‌ورزد، یک مونس و همدم برای خود پیدا می‌کنید که احساس تنهایی شما را از بین می‌برد. و نکته دیگر اینکه نیاز جنسی شما ارضاء می‌شود؛ اما فقط به اینجا خلاصه نمی‌شود بلکه مشکلاتی نیز به همراه دارد.

مسئولیت تامین مالی یک زندگی و مراقبت از فرزندان به دوش شما قرارمی گیرد و از همه مهمتر اینکه ازدواج یک تغییر اساسی در زندگی شما به وجود می‌آورد و تغییرات همیشه با استرس‌ها همراه هستند. پس باید قبل از ازدواج نگرش واقع بینانه داشته باشید و خود را برای مشکلات آماده کنید تا تحمل آنها برای شما آسان‌تر شوند.

 

7- مسایل رفتاری و شخصیتی حل و فصل نشده

برخی از زوج‌ها در سالهای اول زندگی عقیده دارند که می‌توانند به تدریج بعضی صفات را در همسرشان از بین ببرند؛ اما این تصوری کاملا اشتباه و به دور از واقعیت است. شخصیت همسر شما در این سنین کاملا شکل گرفته و امکان ایجاد هر تغییری در آن غیر ممکن و یا بسیار مشکل می‌باشد.

قبل از ازدواج به دلیل شدید بودن عواطف و احساسات ایجاد تغییرات تا حدودی قابل قبول است اما بعد از ازدواج امکان تغییر بسیار مشکل می‌باشد.چون بعد از ازدواج، احساسات فروکش می‌کند و زوجین به خوبی از یکدیگر حرف شنوی ندارند. ثانیا مشکلات زندگی بیشتر می‌شوند و استرس حاصل از آنها باعث تشدید این رفتار می‌شوند.

نق زدن کودک و راه جلوگیری از آن

کودک تقریبا در همه موارد از جمله خوراک، پوشش، بازی کردن، دوست یابی و استفاده از وسایل به شما تکیه می کند. او مجبور است برای برطرف کردن نیاز خود رضایت شما را جلب کند و گاهی این مسئله باعث ایجاد درگیری بین او و شماست.

نق زدن، صدای کودکی است که احساس ضعف می کند. او برای جلب توجه دیگران کم کم تن صدای خود را بالا و بالاتر می برد.

کودک کاری را انجام می دهد که برایش نتیجه بخش باشد. نق می زند به امید اینکه از شما پاسخ بگیرد حتی اگر پاسخ منفی هم باشد او را به هدف رسانده است. به جای اینکه بر روی عمل نق زدن او تمرکز و تاکید کنید سعی کنید علت نق زدن او را متوجه شوید. آیا می داند نق زدن کار ناخوشایند و آزاردهنده ای است؟ برخلاف آنچه والدین تصور می کنند کودک تصور منفی از عمل نق زدن خود ندارد.

صدای نق زدن او را ضبط کنید و در شرایطی که هر دوی شما آرامش دارید نوار را برایش پخش کنید و برایش توضیح دهید این نوع صداهای آزاردهنده باعث می شود کسی به حرف گوینده توجه نکند.

 

 

به موقع به درخواست کودک پاسخ دهید

وقتی کودک در جلب توجه دیگران تلاش می کند و شکست می خورد متوسل به نق زدن می شود. به همین دلیل درست همان زمان که شما مشغول صحبت کردن با دوستان هستید شروع به نق زدن می کند. بهتر است وقتی کودک به زبان خودش و در حالت طبیعی چیزی را از شما خواست در صورت امکان به درخواست او پاسخ دهید.

در ضمن برایش توضیح دهید. هرگاه شما به کار دیگری مشغول هستید قادر نخواهید بود به او پاسخ گویید. پس فقط در صورتی که خواسته اش بسیار ضروری و حیاتی است آن را مطرح کند. در غیر این صورت منتظر بماند تا کار شما تمام شود. مسلما اگر درخواست او منطقی باشد شما به او پاسخ خواهید داد.
حتی در زمانی که مشغول کار مهم دیگری هستید قبل از شروع کار یا در حین انجام کار به او بگویید «عزیزم می دانم به کمک من نیاز داری ولی اگر کمی صبر کنی حتما به کمک تو خواهم آمد.» با این کار نشان می دهید که به او اهمیت می دهید. اما مراقب باشید که مکرر نگویید «بعداً، بعداً». می توانید او را برای مدت کوتاهی منتظر نگه دارید و این انتظار کشیدن ها برای او سازنده است. در این صورت از او تشکر کنید تا متوجه شود صبر او باعث خوشحالی و رضایت شماست.
 

به او کمک کنید احساس خود را بیان کند.

گاهی کودکان نق می زنند زیرا نمی توانند احساس خود را بروز دهند. پس به کودک کمک کنید احساس خود را بیان کند «می بینم ناراحت هستی. آیا به خاطر این است که در حال حاضر کسی نمی تواند تو را به پارک ببرد؟» این کار کمک می کند باب گفت وگو باز شود. البته زمانی که کودک مشغول نق زدن است زمان مناسبی برای نصیحت کردن نیست ولی می توانید در موقعیت های مناسب که او در حالت آرامش است برایش توضیح دهید که نق زدن راه مناسبی برای رسیدن به هدف نیست و حتی باعث می شود او شانس کمتری برای رسیدن به هدف داشته باشد.
اگر مودبانه درخواست خود را مطرح کرد به او پاسخ دهید و از او تشکر کنید. در این صورت متوجه می شود از این طریق سریع تر به هدف رسیده است و دیگر دلیلی برای نق زدن نمی بیند. زمانی که کودک گرسنه یا خسته است بدخلق می شود. چگونه از کودک گرسنه انتظار دارید در سوپرمارکت مملو از خوراکی های متنوع بفهمد که خوردن یک بستنی اشتهای او را برای شام از بین خواهد برد؟! قبل از رفتن به سوپرمارکت او را سیر کنید و یا خوراکی های سالم همراه خود ببرید تا در صورت لزوم آن را میل کند و مجبور نشوید او را کشان کشان از سوپرمارکت به خانه ببرید.

درخواست باید مودبانه باشد.

درخواست کودک چه با دلیل و چه بی دلیل در صورتی که بی ادبانه باشد نباید او را به هدف برساند. به او بگویید «تا زمانی که نق می زنی اصلا متوجه نمی شوم چه می گویی، لطفا از صدای معمولی برای صحبت کردن استفاده کن، خوشحال خواهم شد که به صحبت های تو گوش کنم.» و تا لحن خود را تغییر نداده به او هیچ پاسخی ندهید و تسلیم نشوید.
شما مجبور نیستید به او پاسخ مثبت بدهید. گاهی اوقات حتی با اینکه با لحن مودبانه درخواستی دارد، به دلیل این که خلاف مقررات است مجبورید درخواستش رارد کنید. ولی فراموش نکنید از او تشکر کنید. «متاسفم که الان نمی توانی بازی کنی چون وقت خواب است، متشکرم که مودبانه از من درخواست کردی».

به مقررات پایبند باشید
کودکان خوب می دانند چگونه از فرصت ها استفاده کنند. لذا در مکان های عمومی شروع به نق زدن می کنند. به مقررات پایبند باشید و تحت هیچ شرایطی آن را زیر پا نگذارید و تسلیم نشوید.
مهم نیست در کجا و با چه کسی هستید و کودک چه لحنی را به کار برده است. بر خود مسلط باشید و عصبانی نشوید. هرگز نگویید «برو هر کاری می خواهی بکن فقط مزاحم ما نشو» اگرچه این جمله موقتا شما را نجات می دهد ولی مجبور خواهید شد همیشه به همین شکل عمل کنید.

بادرآمدکم چگونه ثروتمندشویم

یک بودجه ماهانه که تمامی هزینه های اولیه شما را پوشش دهد، مقرر کرده و مقدار کمی را هم برای تفریح و سرگرمی کنار بگذارید. هیچگاه از این مقدار در خرج کردن فراتر نروید.

شکی نیست که همه می خواهند پولدار شوند؛ کتاب های زیادی در این باره نوشته شده، افراد بسیاری با ادعای اینکه می توانند راه های ثروتمند شدن سریع را به شما بیاموزند، کلاس هایی برگزار می کنند. در روزنامه ها و اطراف شما، افراد ثروتمندی نکته هایی برای پولدار شدن بیان می کنند و گروهی هم تضمین می دهند که می توانند شما را در مدت کوتاهی ثروتمند سازند. با وجود این، بیشتر این روش ها در دنیای واقعی جوابگو نیستند و دلیلش این است که مهم ترین جزء فرایند ثروتمند شدن شما، خودتان هستید. بدون دانش عمیق، ریسک پذیری، انعطاف پذیری، اراده، زمان و... این توصیه ها و روش ها مسلما راه به جایی نمی برند. در هر صورت ما هم در این مطلب قصد داریم چند نکته را برای ثروتمند شدن به شما گوشزد کنیم. اگر پولدار نشدید، بدانید تقصیر خودتان بوده است.

1 - ثروتمند شدن از طریق یک حرفه
دانش آکادمیک فرا بگیرید
مهم نیست که دانش شما در رشته مورد نظر با تحصیل در مقطع دوره فوق لیسانس دانشگاه صنعتی شریف حاصل شده باشد یا اینکه از طریق ثبت نام در یک دوره آموزشی بدان دست یافته باشید بلکه باید دانش فیلد مطلوب کاری خود را در حد قابل قبولی داشته باشید. حتی مواردی که رویکرد کاملا تئوریک دارند، در بعضی مواقع در پروژه های واقعی به کمک شما آمده و باعث تمایز شما از سایر همکاران تان می شود. در ضمن، هنگام استخدام نیز رزومه علمی شما تاثیر بهتری از سوابق نامعلوم و حتی غیرمعتبر کاری در نزد کار فرما خواهد داشت.

حرفه آینده تان را درست انتخاب کنید
اگر اولویت اول شما کسب ثروت و زندگی راحت در آینده است، خیلی دنباله رو علاقه خود به رشته خاصی نباشید. به نتایج تحقیقاتی که در مورد متوسط درآمد مشاغل مختلف انجام شده، نگاه کنید تا ببینید در کدام رشته ها که به علایق شما نزدیک ترند، احتمال ثروتمند شدن بیشتر است. به طور مثال احتمال ثروتمند شدن شما در نقش یک مهندس مالی بیشتر از یک استاد دانشگاه خواهد بود.

مکان درستی را برای فعالیت شغلی انتخاب کنید
به جایی بروید که شغل های بهتر و بیشتری وجود دارد. مثلا به عنوان کارشناس مسائل مالی و بورس، زمینه کاری بهتر و امکان رشد بیشتری در تهران برای شما وجود خواهد داشت تا در یک شهرستان کوچک.

ابتدا شغلی برای کسب تجربه پیدا کنید
تا می توانید برای جاهای مختلف درخواست کار بفرستید و مصاحبه بروید. هنگامی که کار مورد نظر را یافتید آن را نگه دارید و سعی کنید تجارب لازم برای موفقیت های آینده را کسب کنید. تا پیدا شدن یک کار مناسب نیز می توانید در یک شرکت معتبر کارآموزی کنید و تجربه کسب کنید.

شغل و کارفرمایتان را تغییر دهید
با این کار می توانید دستمزد خود را افزایش داده، تجارب کاری و غیرکاری مختلف به دست آورده و ریسک بیکاری آینده به دلیل تک بعدی بودن را کاهش دهید. از اینکه این کار را بارها انجام دهید واهمه نداشته باشید. اگر شما کارمند با ارزشی باشید، حتی ممکن است کارفرمای فعلی تان برای نگه داشتن شما، افزایش حقوق و سایر مزایا را در نظر بگیرد. ممکن است وابستگی به شرایط فعلی، ترس از محیط و کار جدید یا وفاداری شغلی، شما را در این اقدام سست کند، اما به یاد داشته باشید برای پیشرفت باید مدام در حرکت باشید، بنابراین برای یافتن موقعیت های تازه گوش به زنگ باشید.

تجارت شخصی راه اندازی کنید
بیشتر افراد موفق یک درآمد جانبی به جز حقوق ثابت ماهانه دارند که گاهی از این کارهای جانبی درآمد بیشتری عایدشان می شود. این کار تمرکز و وقت زیادی می طلبد و استرس زیادی به شما وارد می کند، اما بعد از چند وقت که به سوددهی رسید، شما می توانید نتیجه آن را ببینید. علاوه بر درآمد بیشتر، شما این مزیت را خواهید داشت که رئیس خود باشید و زمان های کاری خودتان را تنظیم کنید. پیشنهاد می کنیم پس از کسب تجربه در یک زمینه خاص و به دست آوردن دانش جنبه های مختلف آن، تجارت خود را شروع کنید.

2 - ثروتمند شدن از طریق سرمایه گذاری
سرمایه گذاری کردن در تحصیل
حتی اگر موفق نشدید از طریق کنکور وارد دانشگاه شوید، با هزینه شخصی به دانشگاه بروید. مطمئن باشید با انتخاب رشته صحیح بعدها چند برابر هزینه سرمایه گذاری شده برای تحصیل خود را به دست خواهید آورد. برای مثال اگر شخصی که به تجارت علاقه مند است، مدرک MBA بگیرد، هزینه تحصیل خود را بعدها در کمتر از یک سال به دست خواهد آورد.

در بازار های مالی سرمایه گذاری کنید
بازارهای مالی محل مناسبی برای چند برابر کردن پول شما هستند. اگر خود را به دانش لازم مجهز کنید و فرد فرصت​شناسی باشید قادر خواهید بود چند برابر درآمد سالانه خود را از این طریق به دست آورید. خرید سهام شرکت های معتبر و اوراق قرضه راهی مطمئن برای ایجاد درآمد فرعی است. برای افراد ریسک پذیرتر، سرمایه گذاری در بازار بورس، سود بیشتری به دنبال خواهد داشت. در کنار اینها نباید از سرمایه گذاری روی طلا و ارز غافل شد. این بازارها در شرایط بحران های اقتصادی داخلی یا جهانی، به طرز شگفت آوری سودآوری دارند.

در مستغـــلات سرمــایه گـــذاری کنید
خریداملاک استیجاری یا زمین در مکان های رو به رشد، سرمایه گذاری است که شما همواره برنده آن خواهید بود. با توجه به افزایش جمعیت و در نتیجه بالا رفتن تقاضا برای مسکن و همچنین املاک تجاری، می توانید انتظار یک سود تضمین شده را داشته باشید. اگر فرد ریسک پذیری نیستید می توانید با خرید یک واحد استیجاری، نه تنها از افزایش سرمایه خود مطمئن شوید، بلکه از اجاره ماهانه آن استفاده کنید. اگر هم وقت و انرژی کافی دارید و به دنبال سود بالا هستید، پیشنهاد می شود به صورت فردی یا مشارکتی اقدام به ساخت وساز کنید.

وقت خود را سرمایه بدانید
به جای اینکه چند ساعت در روز را به بطالت صرف کنید، سعی کنید برای کل روزتان برنامه ریزی داشته باشید. از هر زمانی برای یادگیری مطالبی مانند ساز و کارهای اقتصادی، عملکرد شرکت های بورس، مدل های ریاضی ساده و پیشرفته تحلیل مالی و ... استفاده کنید.

از خریدهایی که ارزش آنها در آینده پایین خواهد آمد، اجتناب کنید
به طور مثال خرید یک ماشین گران قیمت، اقدام جالبی از لحاظ اقتصادی به شمار نمی آید، زیرا صرف نظر از میزان کاری که از آن می کشید، بعد از ۵ سال، ارزش آن به میزان زیادی افول خواهد کرد.

ثروتمند بمانید
ثروتمند شدن سخت است، اما ثروتمند ماندن حتی از آن هم سخت تر است. دارایی شما همواره از بازار تاثیر می پذیرد و بازار هم که پستی و بلندی های خود را دارد. اگر شما در زمانی که بازار در شرایط خوبی به سر می برد، بی خیال باشید و استفاده حداکثر را نبرید، در زمان رکود محکوم به شکست و بازگشت به پله نخست خواهید بود. اگر ارتقایی در حقوق خود داشتید یا سهامتان سوددهی خوبی داشت، این مبلغ اضافه را پس انداز یا سرمایه گذاری کنید، زیرا قریب به یقین با روزهای سخت مواجه خواهید شد.

3 - ثروتمند شدن از طریق پس انداز روزانه
چند حساب پس انداز باز کنید
بهتر است هر فردی بیش از یک حساب پس انداز داشته باشد تا با ریختن مقداری از درآمد ماهانه در حساب های دیگر از خرج های اضافی جلوگیری کند. به طور مثال، بهتر است هر زمان که حقوق خود را دریافت کردید و همان ابتدا درصدی از پولتان را در حساب مخصوصی بریزید و کارت آن را همیشه در منزل نگه دارید. یک حساب مخصوص خرج منزل و یک حساب هم برای تفریحات ماهانه داشته باشید.

بودجه بندی کنید
یک بودجه ماهانه که تمامی هزینه های اولیه شما را پوشش دهد، مقرر کرده و مقدار کمی را هم برای تفریح و سرگرمی کنار بگذارید. هیچگاه از این مقدار در خرج کردن فراتر نروید.

به ماشین و منزل سطح پایین رضایت دهید اما قانع نباشید
معمولا انتظاری را که از یک منزل ویلایی دارید، یک آپارتمان هم برآورده می سازد. آپارتمان مسکونی را می توان با یک نفر دیگر شریک شد و به یک ماشین دست دوم رضایت داد. در یک کلام تجمل گرا نباشید. با این کار ماهانه مقدار زیادی پول پس انداز خواهید کرد تا اینکه روزی برسد که بتوانید بهترین منزل و ماشین را بخرید بدون اینکه چیزی از درآمدزایی شما کم شود.

نق زدن کودک و راه جلوگیری از آن

کودک تقریبا در همه موارد از جمله خوراک، پوشش، بازی کردن، دوست یابی و استفاده از وسایل به شما تکیه می کند. او مجبور است برای برطرف کردن نیاز خود رضایت شما را جلب کند و گاهی این مسئله باعث ایجاد درگیری بین او و شماست.

نق زدن، صدای کودکی است که احساس ضعف می کند. او برای جلب توجه دیگران کم کم تن صدای خود را بالا و بالاتر می برد.

کودک کاری را انجام می دهد که برایش نتیجه بخش باشد. نق می زند به امید اینکه از شما پاسخ بگیرد حتی اگر پاسخ منفی هم باشد او را به هدف رسانده است. به جای اینکه بر روی عمل نق زدن او تمرکز و تاکید کنید سعی کنید علت نق زدن او را متوجه شوید. آیا می داند نق زدن کار ناخوشایند و آزاردهنده ای است؟ برخلاف آنچه والدین تصور می کنند کودک تصور منفی از عمل نق زدن خود ندارد.

صدای نق زدن او را ضبط کنید و در شرایطی که هر دوی شما آرامش دارید نوار را برایش پخش کنید و برایش توضیح دهید این نوع صداهای آزاردهنده باعث می شود کسی به حرف گوینده توجه نکند.

 

 

به موقع به درخواست کودک پاسخ دهید

وقتی کودک در جلب توجه دیگران تلاش می کند و شکست می خورد متوسل به نق زدن می شود. به همین دلیل درست همان زمان که شما مشغول صحبت کردن با دوستان هستید شروع به نق زدن می کند. بهتر است وقتی کودک به زبان خودش و در حالت طبیعی چیزی را از شما خواست در صورت امکان به درخواست او پاسخ دهید.

در ضمن برایش توضیح دهید. هرگاه شما به کار دیگری مشغول هستید قادر نخواهید بود به او پاسخ گویید. پس فقط در صورتی که خواسته اش بسیار ضروری و حیاتی است آن را مطرح کند. در غیر این صورت منتظر بماند تا کار شما تمام شود. مسلما اگر درخواست او منطقی باشد شما به او پاسخ خواهید داد.
حتی در زمانی که مشغول کار مهم دیگری هستید قبل از شروع کار یا در حین انجام کار به او بگویید «عزیزم می دانم به کمک من نیاز داری ولی اگر کمی صبر کنی حتما به کمک تو خواهم آمد.» با این کار نشان می دهید که به او اهمیت می دهید. اما مراقب باشید که مکرر نگویید «بعداً، بعداً». می توانید او را برای مدت کوتاهی منتظر نگه دارید و این انتظار کشیدن ها برای او سازنده است. در این صورت از او تشکر کنید تا متوجه شود صبر او باعث خوشحالی و رضایت شماست.
 

به او کمک کنید احساس خود را بیان کند.

گاهی کودکان نق می زنند زیرا نمی توانند احساس خود را بروز دهند. پس به کودک کمک کنید احساس خود را بیان کند «می بینم ناراحت هستی. آیا به خاطر این است که در حال حاضر کسی نمی تواند تو را به پارک ببرد؟» این کار کمک می کند باب گفت وگو باز شود. البته زمانی که کودک مشغول نق زدن است زمان مناسبی برای نصیحت کردن نیست ولی می توانید در موقعیت های مناسب که او در حالت آرامش است برایش توضیح دهید که نق زدن راه مناسبی برای رسیدن به هدف نیست و حتی باعث می شود او شانس کمتری برای رسیدن به هدف داشته باشد.
اگر مودبانه درخواست خود را مطرح کرد به او پاسخ دهید و از او تشکر کنید. در این صورت متوجه می شود از این طریق سریع تر به هدف رسیده است و دیگر دلیلی برای نق زدن نمی بیند. زمانی که کودک گرسنه یا خسته است بدخلق می شود. چگونه از کودک گرسنه انتظار دارید در سوپرمارکت مملو از خوراکی های متنوع بفهمد که خوردن یک بستنی اشتهای او را برای شام از بین خواهد برد؟! قبل از رفتن به سوپرمارکت او را سیر کنید و یا خوراکی های سالم همراه خود ببرید تا در صورت لزوم آن را میل کند و مجبور نشوید او را کشان کشان از سوپرمارکت به خانه ببرید.

درخواست باید مودبانه باشد.

درخواست کودک چه با دلیل و چه بی دلیل در صورتی که بی ادبانه باشد نباید او را به هدف برساند. به او بگویید «تا زمانی که نق می زنی اصلا متوجه نمی شوم چه می گویی، لطفا از صدای معمولی برای صحبت کردن استفاده کن، خوشحال خواهم شد که به صحبت های تو گوش کنم.» و تا لحن خود را تغییر نداده به او هیچ پاسخی ندهید و تسلیم نشوید.
شما مجبور نیستید به او پاسخ مثبت بدهید. گاهی اوقات حتی با اینکه با لحن مودبانه درخواستی دارد، به دلیل این که خلاف مقررات است مجبورید درخواستش رارد کنید. ولی فراموش نکنید از او تشکر کنید. «متاسفم که الان نمی توانی بازی کنی چون وقت خواب است، متشکرم که مودبانه از من درخواست کردی».

به مقررات پایبند باشید
کودکان خوب می دانند چگونه از فرصت ها استفاده کنند. لذا در مکان های عمومی شروع به نق زدن می کنند. به مقررات پایبند باشید و تحت هیچ شرایطی آن را زیر پا نگذارید و تسلیم نشوید.
مهم نیست در کجا و با چه کسی هستید و کودک چه لحنی را به کار برده است. بر خود مسلط باشید و عصبانی نشوید. هرگز نگویید «برو هر کاری می خواهی بکن فقط مزاحم ما نشو» اگرچه این جمله موقتا شما را نجات می دهد ولی مجبور خواهید شد همیشه به همین شکل عمل کنید.