تبرئه پزشک قلابی ایرانی از تعرض به ۲۷ دختر جوان

دختر جوانی به دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه ۵ تهران رفت و گفت مرد جوانی به او تعرض کرده و اموالش را هم به سرقت برده است. نجمه توضیح داد: چند روز قبل وقتی از محل کارم به خانه می‌رفتم، مردی به من نزدیک شد و گفت چند روزی است مرا تحت نظر دارد. او خودش را دکتر علیرضا سعادتی معرفی کرد و چند سربرگ پزشکی هم به من نشان داد و گفت پزشک است و می‌خواهد با من ازدواج کند. وقتی به من اصرار کرد، به او اعتماد کردم. چند روز بعد مرا به خانه‌ای برد و در آنجا با من رابطه برقرار کرد، بعد هم دستبند گرانقیمتم را از من گرفت تا نمونه آن را برایم بخرد، اما دیگر از او خبری نشد. دختر جوان سپس مشخصات متهم را در اختیار مأموران گذاشت تا اینکه بعد از چند روز، شکایت مشابهی مطرح شد. شاکی این بار دختر جوانی به نام سیما بود.

او گفت: هنگام عصر می‌خواستم از جام‌جم به میدان انقلاب بروم که مرد جوانی با ظاهر آراسته به من نزدیک شد. او گفت چند روز است مرا زیر‌نظر دارد و از من خوشش آمده و می‌خواهد با من ازدواج کند. آن مرد خودش را دکتر علیرضا سعادتی معرفی کرد و چند سربرگ پزشکی هم به من نشان داد. من هم به او اعتماد کردم و آدرس خانه مان را به او دادم و قرار شد چند روز بعد به همراه خانواده‌اش به خواستگاری‌ام بیاید. او روز موعود به تنهایی با گل و شیرینی به خانه‌مان آمد و در حضور خانواده‌ام از من خواستگاری کرد. دکتر سعادتی گفت که برای اعضای خانواده‌اش مشکلی پیش آمده و مجبور شده است به تنهایی به خواستگاری‌ام بیاید.
 
بعد از اینکه خانواده‌ام با او حرف زدند، قرار شد درباره کارش تحقیق کنیم، به خاطر همین آدرس مطب و بیمارستانی را که آنجا کار می‌کرد به پدرم داد. روز بعد وقتی پدرم به نشانی‌هایی که او داده بود مراجعه کرد متوجه شد آدرس‌ها جعلی است. به خاطر همین با او تماس گرفتم و ماجرا را برایش توضیح دادم. او بار دیگر به خانه‌مان آمد و این بار ادعا کرد دانشجوی پزشکی است.
 
بعد هم گفت ماشین گرانقیمتش خراب شده و باید به تعمیرگاه برود. از پدرم ۵ میلیون تومان پول گرفت تا هزینه تعمیرگاه را بدهد. بعد هم از خانه‌مان رفت و دیگر به تماس‌هایمان جواب نداد. 
بعد از طرح این شکایت، مأموران تحقیقات خودشان را برای پیدا کردن نشانی از پزشک قلابی ادامه دادند، اما نتوانستند سرنخی از او پیدا کنند تا اینکه دختر جوانی به نام ثریا شکایت مشابهی مطرح کرد. او گفت من از محل کارم خارج شدم تا به خانه بروم.

کنار خیابان منتظر تاکسی بودم که مرد جوانی به من نزدیک شد و گفت چند روز است مرا تحت‌نظر دارد و درباره‌ام تحقیق کرده و می‌خواهد با من ازدواج کند. او شناسنامه و اوراق پزشکی را به من نشان داد و گفت پزشک اطفال است. من به او اعتماد کردم و او چند روز بعد به خانه‌مان آمد و در حضور اعضای خانواده‌ام از من خواستگاری کرد. یک روز هم من را به خانه‌ای دعوت کرد و گفت خانه متعلق به یکی از دوستانش است. بعد هم آنجا با من رابطه برقرار کرد، چون فکر می‌کردم سرانجام همسر او می‌شوم. اما دیگر از او خبری نشد و زمانی که به نشانی‌هایی که داده بود مراجعه کردیم، فهمیدیم او من و خانواده‌ام را فریب داده است.

شاکی بعدی اما مرد جوانی بود که به پلیس گفت از دکتر سعادتی شکایت دارد. این مرد توضیح داد: چند روز بود همسرم ناراحت بود. امروز به من گفت مردی به نام دکتر سعادتی مدام در خیابان مزاحم او می‌شود و پیشنهاد داده از من طلاق بگیرد و با او ازدواج کند. شکایت این مرد هم نتوانست در دستگیری مرد فریبکار به پلیس کمک کند، چراکه همان روز دختری به نام هدیه شکایت مشابهی طرح کرد. او گفت چند روز قبل در خیابان آزادی سوار ماشین مردی شدم که خودش را پزشک اطفال معرفی کرد. با مدارکی که به من نشان داد فهمیدم ادعای او درست است. او گفت می‌خواهد به همراه خانواده‌اش به خواستگاری‌ام بیاید. به او گفتم اگر ادعای تو درست است، همین الان با خانواده‌ات تماس بگیر و امشب به خواستگاری‌ام بیا. آن مرد گفت پدرش فوت شده، اما با مادرش تماس گرفت و شروع به صحبت کرد. البته من صدایی از تلفن او نشنیدم و بعد فهمیدم تماس او ساختگی بود. اما آن شب با گل و شیرینی به خانه‌مان آمد و در حضور خانواده‌ام از من خواستگاری کرد.

چند روز هم با هم به گردش رفتیم و چند بار هم با من رابطه برقرار کرد تا اینکه ۱۰ میلیون تومان از پس اندازم را گرفت تا مقدمات عروسی‌مان را فراهم کند، اما دیگر از او خبری نشد. مشخصاتی که این دختر از متهم در اختیار پلیس گذاشت، با مشخصاتی که شاکیان دیگر ارائه کرده بودند، مطابقت داشت. مأموران متوجه شده بودند که پزشک قلابی به همین شیوه و پس از شناسایی دختران جوانی که وضع مالی خوبی دارند، به خواستگاری آنها می‌رود و پس از کلاهبرداری، متواری می‌شود.

تلاش مأموران برای دستگیری متهم باز هم ناکام ماند، چراکه دوباره شکایت‌های مشابهی مطرح شد. این بار دختر جوانی به پلیس مراجعه کرد و از مأموران خواست متهم را دستگیر کنند. نشانی‌هایی که او در اختیار مأموران گذاشت، همان مشخصاتی بود که شاکیان دیگر اعلام کرده بودند. دختر جوان گفت متهم چند بار به او تعرض کرده، اما به خاطر آبروی خانوادگی‌اش از شکایت خودش منصرف شده است.

سرانجام در حالی که تعداد شکات به ۲۶ نفر رسیده بود، متهم دستگیر شد. هفت نفر از شاکیان از پزشک قلابی به اتهام تجاوز به عنف و شش نفر به اتهام رابطه نامشروع شکایت داشتند.
 
کیا ۴۲ ساله وقتی در پلیس آگاهی مقابل شاکیان قرار گرفت، به جرم خودش اقرار کرد و گفت قبول دارم که دختران جوان را با وعده ازدواج فریب داده و اموالشان را سرقت کرده‌ام و با چند نفر از آنها هم رابطه برقرار کرده‌ام. بررسی‌های نهایی پلیس مشخص کرد متهم ۶۹ میلیون و ۶۵۵ هزار تومان از دختران جوان کلاهبرداری کرده است. بعد از انجام تحقیقات، پرونده با صدور کیفرخواست علیه کیا به اتهام کلاهبرداری و تعرض به برخی از شکات به شعبه ۷۷ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در بخشی از کیفرخواست آمده بود: از آنجاکه تعداد شاکیان زیاد است و تحقیقات نشان می‌دهد که متهم به برخی از آنها تجاوز کرده است، تشخیص مفسدفی‌الارض بودن متهم به عهده دادگاه کیفری خواهد بود.

سرانجام بعد از انجام تحقیقات مقدماتی در دادگاه، جلسه رسیدگی برگزار شد. شاکیان در ابتدای جلسه یک به یک مقابل هیئت قضات قرار گرفته و شکایت‌های خود را همان‌گونه که در تحقیقات اولیه مطرح کرده بودند، بیان کردند. متهم اما در دفاع از خود اتهام کلاهبرداری را قبول و اتهام تجاوز به دختران جوان را انکار کرد و گفت با دخترانی هم که رابطه برقرار کرده با رضایت خودشان بوده است.
 
سرانجام هیئت قضات بعد از مشاوره و بررسی اوراق، پرونده کیا را از اتهام تجاوز به عنف تبرئه و به اتهام رابطه نامشروع به تحمل ۹۹ ضربه شلاق و دو سال تبعید به زابل محکوم کردند. وی همچنین به اتهام کلاهبرداری به هفت سال حبس و رد‌مال محکوم شد. رأی دادگاه از سوی قضات شعبه ۳۰ دیوان عالی کشور تأیید و برای اجرا به شعبه اجرای احکام دادسرای امور جنایی فرستاده شد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد